موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 18
(1-198)

اما شخص مغرور، فرعون صفت وخود بين ديگر، گمان كرد كه مزرعه اش هرگز از بين نمي رود وحوادث روزگار وفراز ونشيب هاي دنيا آسيبي بر آن نمي رساند, لذا گفت
" نخير! پادشاه چكاره است؟ دارائيم را نمي فروشم وكيف ولذتم را بر هم نمي زنم
روز هـا سپـري شد, نفر اول بمقـامي رسيد كه همـه به حال ا وغبطـه مي خوردند, چون در قصر پادشاه زندگي مي كرد واز الطاف ا وبرخوردار بود وبا اراكين دربار شاهي نشست وبرخواست داشت اما نفر دوم به چنان بلاي سختـي مبتـلا گرديـد كه همـه مردم هـم به حالش مـي گريستند وهـم مي گفتند ا ومستحق اين بلا بود زيرا به سزاي گناهي كه مرتكب شده بود خود را گرفتار عذاب تلخي ساخت, نه كيف ولذتش ماند ونه دارائيش
پس اي نفس پر هوس!
با دوربين اين مثال به چهره حقيقت نگاه كن!
اما آن پادشاه, پادشاه ازل وابد, پروردگار وخالق توست
وآن مزرعه ها ودستگاها وابزار وآلات عبارتند از حواس ظاهري وباطني موجود در جسمت، از قبيل جسم وروح وقلب وشنوايي وبينايي وعقل وخيالي كه در زندگي دنيا مالك آن هستي
وآن قاصد سيدنا محمد صلي الله عليه وسلم است
واما فرمان محكم سلطاني قرآن كريمي است كه اين بيع وتجارت سودمند را در اين آيه كريمه اعلان مي دارد "ان الله اشتري من المومنين انفسهم واموالهم بان لهم الجنة" واما ميدان پر آشوب جنگ احوال اين دنياي ناپايدار است كه با روبه زوال نهادن وخراب شدنش در ذهن هر انسان اين فكر را القاء مي كند
" ثروت ودارائي ما در دست ما نمي ماند, از بين ميرود وناپديد مي گردد, آيا علاجي براي آن وجود ندارد؟ آيا نمي شود بقا جاي اين فنا را بگيرد؟!
آنگـاه كـه انسان غـرق ايـن تفكر است, ناگاه نـداي آسمـاني قـرآن را مي شنود كه در آفاق طنين انداخته به ا ومي گويد آري، اين درد را درماني است
سوال درمان چيست؟
جواب فروختن امانت به مالك حقيقي آن, در اين يك معامله پنج فايده وجود دارد

صدا موجود نیست