چرا از قافله باز مانده ايم | چرا از قافله باز مانده ايم | 17
(1-44)

از بين صد ها مثال, دو مثال به شما ارائه ميشود
مثال اول مسترکار لايل يکي از معروف ترين فلاسفه قرن نوزدهم ومشهور ترين فيلسوف قاره امريکا, توجه فلاسفه وعلماي مسيحيت را به اين گفته اش جلب ميکند
«اسلام خودرا به آن ملتهاي دروغين واجتماعات باطل عرضه کرد, وآن را هضم نمود وحقش بود که آنها را هضم نمايد, زيرا اسلام حقيقتي است که از قلب طبيعت بر خواسته, هنوز گسترش نيافته بود که بُت پرستي عرب, جدليات نصرانيت و هرگمراهی را چنان سوزاند, که گويي هيزم مردهء بود که آتش اسلام آن را خورد و از بين برد, آما آتش همچنان باقي است(7)»
مستر کارلايل در حق رسول الله (ص) ميافزايد
«او مرد بزرگوار است که خداوند (ج) دانش و حکمت را به او آموخت, بر ما لازم است قبل از هر چيز به سخنان او گوش فرادهيم»(8)
همجنان ميگويد«اگر در باره حقايق اسلام ترديد داري پس بدون شک در مورد بديهيات وضروريات قطعي شک خواهي نمود زيرا اسلام از آشکار ترين حقايق وضروري ترين آن ميباشد»
مثال دوم شاهزاده بسمارک(9) که از مشهور ترين شخصيت هاي فکري در تاريخ ارو پاي جديد به شمار ميرود, ميگويد
«کتابهاي آسماني را با دقت مطالعه کردم بدليل تحريفي که در آنها صورت گرفته است, حکمت حقيقي را که ضامن سعادت بشر باشد در آنها نيافتم, اما ديدم که کتاب محمد (ص) برساير کتابها برتري دارد ودر هر کلمهء آن حکمتي يافتم و اثر ديگري وجود ندارد که مثل آن سعادت بشريت را تحقق بخشد و چنين کتابي امکان ندارد که از کلام بشر باشد کسانيکه ادعا ميکنند اين گفته ها, گفتارهاي محمد (ص) است با حق دشمني ميکنند و ضروريات علمي را منکر هستند, يعني کلام الله بودن قرآن امري است بديهي»
پس حقول ومزرعه های خرد وهوشمندی در امريکا حاصل نيک وزيبای چون (مستر کارلايل) و (بسمارک) به بار آورده است واينک در روشنائی اين حقيقت با اطمينان وقناعت کامل بايد گفت که

صدا موجود نیست