«اوروپا وامريکا آبستن اسلام هستند و روزي از روزها يک دولت اسلامي تولد خواهند کرد چنانچه دولت عثماني آبستن اوروپا بود و يک کشور اوروپائي تولد کرد»(10)
اي برادرانيکه در مسجد اموي هستيد و اي آنانيکه بعد از نيم قرن در جامعد اسلامي قرار دارند!
آيا مقدماتي که از ابتدا تا به اکنون بيان نموديم چنين نتيجه نميدهد که
حاکميت واقعي ومعنوي بر قاره هاي آينده از آن اسلام است و سوق دهندهء بشريت به فلاح و رستگاري فقط از اسلام و نصرانيت حقيقي باز گشته به اسلام, تصفيه شده از تحريفات و خرافات, متفق و تابع قرآن, خواهد بود!
جهت دوم اسلام مستعد پيشرفت مادي است
يعني نيرو واسبابي که عامل ترقي مادي اسلام است, نشان ميدهد که اسلام از نظر مادي نيز آينده را رهبري خواهد کرد
چنانچه در جهت اول استعداد معنوي اسلام را براي پيشرفت بيان نموديم, اين جهت بصورت واضح استعداد اسلام را براي پيشرفت مادي و رهبري آن در مستقبل ظاهر ميسازد زيرا در قلب شخصيت معنوي عالم اسلام پنج قوت مستحکم وشکست نا پذيري اجتماع وامتزاج يافته است(11)
قوت اول
«حقيقت اسلامي» که استاد تمام کمالات است وتوانسته است سيصدو پنجاه مليون(12) مسلمان را ماننديک نفس قرار داده و به مدنيت حقيقي و علوم سودمند مجهز نمايد و داراي چنان قدرتي است که هيچ قدرت و نيروئي – اگرهر اندازه نيرومند هم باشد – قادر به شکست دادن آن نيست
قوت دوم
«احتياج شديد» استاد حقيقي مدنيت, صنعتها و مجهز به وسايل و امکانات کامل است و همچنان «فقر» که کمر مارا شکسته است, لذا احتياج و فقر دو نيرويي است که هرگز خاموش و مغلوب نخواهند شد