گفتارها | گفتار پنجم | 22
(20-24)

اگر اين سرباز بي اعتنا, به سخن آن مجاهد با تجربه گوش نكند چه خسارة بزرگي كرده و در معرض چه خطرها و و فلاكت ها قرار خواهد گرفت؟
اي نفس تنبلم!
آن ميدان گرما گرم نبرد، زندگي پر آشوب دنياست و آن لشكر تقسيم شده به دسته هاي مختلف, جمعيت بشر است خود آن دسته جامعه كنوني مسلمانان است و از آن دو سرباز يكي، مؤمن و مسلماني است كه با آگاهي از فرايض ديني خود بر آن عمل كرده و بخاطر ترك گناهان كبيره با نفس و شيطان مجاهده مي كند و اما سرباز ديگر، فاسق خسيسي است كه در پي زندگـي سرگـردان است انگار پروردگـار روزي رسـان را به ناتواني متهـم مي سازد و در پي رسيدن به لقمه ناني فوت شدن فرايض و ارتكاب معاصي برايش بي اهميت است
و آن آموزش و تعليم، عبادت و پيش از همه نماز است
و آن جنگ، عبارت است از مجاهده با نفس و خواهشات و شياطين جن و انس، و با اجتناب از گناهان و اخلاق رذيله قلب و روح را از هلاكت ابدي نجات دادن
و اما آن دو و ظيفه، يكي اعطاي زندگي و مراقبت از آن است و ديگري عبادت و كرنش و خواستن و توكل و اعتماد بر ذاتي كه زندگي مي دهد و از آن مراقبت مي كند

صدا موجود نیست