گفتارها | گفتار بيست و يكم | 73
(66-75)

معدن دوم
هر كه از محصولات اين باغ بخورد, حيوان باشد يا انسان, گاو باشد يا مگس, مشتري باشد يا دزد برايت صدقه محسوب مي شود اما بشرط اينكه تو بنام رزاق حقيقي و در دايرة اذن او تصرف نموده به نظر يك مسؤل و مامور توزيع كه دارائي او را بر مخلوقاتش مي دهد بر خود نظر كني
پس ببين! تارك نماز چه خسارة بزرگي مي كند, چه يك ثروت مهم را از دست مي دهـد و از آن دو ثمـره و دو معـدن مهمـي محـروم و مفلـس مي ماند كه علاقه خاصي به سعي و تلاش ايجاد نموده و انرژي و نشاط بزرگ معنوي براي عمل تأمين كرده است آنگاه كه رفته رفته پير مي شود، از باغداري رنج مي برد، خسته مي شود و به خود مي گويد " چه فايده, من امروز و فردا از دنيا مي روم, پس اينهمه تلاش و زحمت چرا؟ تن به تنبلي مي زند، اما شخص اول مي گويد " در كنار عبادت در حال افزايش خود به شغل و كار حلال هم ادامه مي دهم، تا بر قبرم روشنائي بيشتري فرستاده به آخرتم ذخيره زيادتري جمع كنم "
اي نفس!
بدان كه ديروز از دستت رفت, مدركي نيز در درست نداري تا مالك فردا شوي، وقتي چنين است, امروز را عمر حقيقي ات حساب كن, لا اقل يك ساعت آنرا به صندوق پس انداز كه مسجد و يا سجاده است بيانداز, تا آينده حقيقي برايت تضمين شود

صدا موجود نیست