موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 155
(1-198)

وشايد از هر ده زن به مشكل د والي سه زن يا فته شود كه هم جوان باشد, هم حسين وزيبا وهم از نشان دادن خود به ديگران احساس ناراحتي نكند معلوم است كه انسان از ديدن كساني كــــه دوست ندارد بــه تنگ مي آيد, بالفرض اگر زن زيبا وبي حجابي از نگاه وچشم چراني هاي د ويا سه مرد نا محرم راضي باشد, حتماً از نگاه هاي هفت يا هشت نفر ديگر به تنگ آمده ونفرت مي كند
از اينـــر ويك زن زيباي با حيا وپـــاك دامن, چون طبيعت نازك دارد وزود متاثر مي شود, از نگاه ها وچشم چراني هايي كه اثرات مادي وزهراگين آن با تجربه ثابت شده است شديداً نفرت دارد وبيزار است, حتي مي شنويم, بسياري از زنان اروپا كه مركز فحشا وبرهنگي است, از چشم چراني ها وزير نظر گرفتن ها به تنگ آمده به پوليس شكايت كرده مي گويند: "اين نابكاران با چشم چراني هايشان ما را زنداني ساخته وشنكنجه مي دهند"
پس بايد گفت:
برداشتن حجاب وفراهم ساختن زمينه بي حيائي وبرهنگي با فطرت انساني تناقض دارد ودستور قرآن برعايت حجاب ضمن اينكه فطري است, زنها را كه مي توانند معدن شفقت ودوست ابدي شوهر انشان باشند از سقوط, ذلت, اسارت معنوي, پستي وفرومايگي نجات مي دهد
ونيز زنها از مردان بيگانه فطرتاً ترس وهراس دارند, اين ترس فطرتاً حجاب وپوشش را اقتضا مي نمايد زيرا لذت نا مشروع نه دقيقه يي را برداشتتن بار سنگين طفل در شكم به مدت نه ماه, وپس از آن تربيت طفل بي سرپرست در ظرف نه سال به كامش تلخ مي سازد چنين احتمالاتي وجود دارد وبه كثرت هم رخ ميدهد, لذا زنها فطرتاً از نا محرم مي ترسند وخلقتاً از آنها گريزان اند وسرشت ضعيفشان با هشدار شديد امر مي كند تا با پوشيدن حجاب اشتهاي نا محرمان را بر نيانگيزند وزمينه تجاوز را فراهم نسازند وفطرتشان مي فهماند كه حجاب سپري امن وقلعه تزلزل نا پذير است
چنانچه شنيده ايم: در مركز وپايتخت كشور "آنكارا" در بازار ودر روز روشن, پيش چشم مردم كفاشي به زن لخت وعريان يكي از مقامات بزرگ تجاوز مي كند ! اين عمل شنيع مشت كوبنده است بر روي بي حياي مخالفين حجاب!
حكمت دوم:
مناسبت اساسي, محبت عميق وعلاقمندي شديد بين زن وشوهر, فقط از احتياجات زندگي دنيوي به ميان نمي آيد پس زن فقط در زندگي دنيوي رفيق شوهرش نيست بلكه در حيات ابدي نيز رفيق اوست

صدا موجود نیست