موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 171
(1-198)

(از رساله ميوة از شاخه هاي درخت جنت)

خلاصه مسئله دوم

از آنجاييكه در رسالة "رهنماي جوانان" به خوبي تشريح شده است, هرگز راه فراري از مرگ وجود ندارد حتي آمدن آن از فرا رسيدن روز با پايان شب وآمدن زمستان در ختم خزان نيز يقين تر است وآنگونه كه اين زندان مهمانخانه موقتي است وهمواره عده اي مي روند وعده ديگر در آن جاگزين مي شوند، به عين شكل دنيا چون هتلي است در مسير راه قافله هايي كه با شتاب در حركت اند تا شبي را در آن سپري نمايند
پس مرگي كه هر شهر را بيش از صد بار از سكنه خالي وروانه گورستان كرده است, حتماً چيزي بالاتر از اين زندگي فاني را مي طلبد
رسايل نور معماي اين حقيقت مدهش را دقيقاً حل وكشف نموده است, خلاصه آن بدين قرار مي باشد
وقتي مرگ نابودشدني نيست ودروازة قبر هم بسته نمي شود بدون ترديد يافتن راه حلي براي نجات از جلاد مرگ وزندان انفرادي قبر, بزرگترين تشويش وانديشه انسان است رسايل نور به فيض وبركت قرآنكريم راه حل آنرا با دلايل بسيار قوي ثابت كرده است كه خلاصه آن چنين توضيح مي شود
مرگ از دوحال خالي نيست, يا اعدام ابدي است كه شخص وتمام دوستان واقارب ا ورا گرفتار مي سازد، يا اينكه مدركي است براي ورود به عالم باقي ودخول به قصر سعادت با سند ايمان
اما قبر يا زندان تاريك انفرادي وچاه عميق است ويا در ي است گشوده شده از زندان دنيا به سوي باغستان ومهمانخانه باقي ونوراني
رساله "رهنماي جوانان" حقيقت مذكور را با اين مثال توضيح مي دهد
در صحن اين زندان جوخه هاي دار متصل به ديوار نصب شده است در عقب ديوار مراسم بسيار بزرگ توزيع جوايز برپا است, هر كس در آن اشتراك مي كند، ما زندانيان را يكي پي ديگر به آنجا خواهند خواست، استثناء وراه گريزي وجود ندارد, ودر آنجا به ما گفته خواهد شد "بيا حكم اعدامت را در يافت كن وروي دار قرار بگير"

صدا موجود نیست