گفتارها | گفتار دوم | 10
(7-11)

چنين اوهام مدهش, رنج دهنده و نشئت گرفته از كفر و ضلالت انسان, عذاب معنوي تلخي را بر او مي چشاند
اما نفـر دوم " مومنـي " است، كـه خـالقش را بـه صورت بـايد و شـايد مي شناسد و به او ايمان مي آورد, به نظر او دنيا سراي ذكر رحماني و آموزشگاه بشر و حيوان و محل آزمون و امتحان انس و جن است، اما همه مرگ و مير هاي حيوان و انسان عبارتند از پايان خدمت و بر تعطيلي كار كساني كـه وظـايف حياتشان را بـه پايان رساندند ايـن دار فانـي را در حالـي وداع مي گويند كه روحاً شادمان هستند, زيرا آنها به عالم ديگري منتقل مي شود كه عاري از تشويش و خالي از پليديهاي ماده و نابسامانيهاي زمان و مكان و سختي هاي روزگار و پيش آمد هاي ناگوار است, تا فرصتي مناسب به كارمندان جديد جهت انجام وظيفه فراهم گردد
اما همه زاد و ولد ها اعم از حيوان و انسان، عبارتند از گيرودار سازماندهي نظامي و بدست گرفتن سلاح و پذيرفتن وظايف و مسؤليت از اينرو هر موجودي، كارمند و سرباز شادمان و خدمتگذار صادق, راضي و با قناعت است

صدا موجود نیست