گفتارها | گفتار هفتم | 39
(34-40)

به همين خاطر است كه انسانهاي كامل، در عجز و خوف خدا چنان لذتي احساس نمودند كه به شدت از حول و قوتشان تبري جسته عاجزانه به خداوند پناه بردند و اين عجز و خوف را شفاعت گر خود قرار دادند
اما داروي ديگر عبارتست از طلب و دعا سپس شكر و قناعت بر عطا و اعتماد بر رحمت رزاق رحيم
آيا چنين است؟
بله، اگر شخصي نزد چنان مرد سخاوتمندي مهمان شد كه روي زمين را همچون سفره پر از نعمت فرش كرده و بهار را همچون دسته گل زيبائي در كنار آن سفره رنگين نهاد، حتي روي سفره را با آن آذين بخشيد، شخصي كه مهمان چنين ذات سخاوتمند و كريم شد، آيا فقر و نياز مهمان بر او سنگين تمام خواهد شد؟ بلكه فقر و نيازش به پروردگار، اشتهاي او را به خوردن نعمتها مي افزايد لذا از فقر استفاده زياد مي كند، مثل كسيكه اشتها داشته باشد زياد مي خورد سبب افتخار و مباهات انسانهاي كامل بر فقر در همينجا نهفته است (مبادا هدف ما را از فقر چيز ديگري برداشت كني، هدف احساس فقر و نياز بر الله و عذر و زاري بر درگاه اوست, نه خويش را نيازمند مردم نشان داده وضعيت گدايي بر خود گرفتن)
اما آن بليط و مدرك، عبارت است از اداي فرايض و در پيشاپيش آن پنج وقت نماز و دوري از كبائر

صدا موجود نیست