گفتارها | خاتمه گفتار چهاردهم | 65
(63-65)

گمان نكن كه تو سرگردان و مهار گسيخته باشي, زيرا اگر با نگاه حكمت و بصيرت بر اين مهمانخانه دنيا بنگري هرگز چيزي را بدون نظام و بدون مقصد نخواهي يافت, پس چگونه فقط تو بدون نظام و بدون هدف خواهي ماند؟ حتي حوادث جهان و رخداد هائي همچون زلزله بازيچه دست تصادف نيستند
مثلاً وقتي مي بيني كه زمين از انواع نباتات و حيوانات چنان زيوراتي پوشانيده شده است كه سرا پا نظم و نقش و زيبائي است و مي بيني كه از سر تا پاي با حكمتها مجهز و با هدفها مزين گرديده است وقتي ميداني كه همچون مريد مجذوب مولوي1 در دايرة اهداف بسيار عالي و با كمال دقت و نظم بر گرد خود مي چرخد، پس چگونه مي شود كه زلزله كره زمين2 را كه با اين كار عدم رضايتش را از ثقل فشار معنوي ناشي از اعمال بشر، مخصوصاً اهل ايمان نشان مي دهيد، چگونه اين حادثه مرگبار را بدون مقصد و بدون هدف گمان كرده - مانند ملحدي كه اين انديشه را پخش كرد - ضايعات تمام افراد مصيبت زده را بدون پاداش و بر باد فنا رفته نشان داده آنها را در يأس هولناكي مي اندازند؟ با اين كار خطايي بس بزرگ و ظلمي نابخشودني مرتكب مي شوند، حال آنكه چنين حوادثي به فرمان حكيم رحيم اموال فاني اهل ايمان را به عنوان صدقات داده برايشان ذخيره مي كند و كفاره گناهان ناشي از كفران نعمت محسوب مي شود
چنانچه بزودي روزي خواهد رسيد كه زمين مسخر, زينت چهره اش را از اثر شرك اعمال بشر و كفران او آلوده و زشت مي يابد, آنگاه به فرمان خالق چهره اش را با زلزله بزرگي پاك مي كند و به دستور الله اهل شرك را به جهنم مي اندازد و بر اهل شكر مي گويد
( بيائيد بفرمائيد به جنت)

صدا موجود نیست