موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 159
(1-198)

مكتوب اول
سوال چهارم
ممكن است عشق مجازي به محبوبها به عشق حقيقي تبديل شود, آيا امكان دارد عشق مجازي مردم با دنيا نيز به عشق حقيقي تبديل شود؟
جواب: بلي, اگر كسي كه عاشق مجازي چهره فاني دنيا است, زشتي زوال وفنا را در آن چهره ديده واز آن روي گردان شود ودر پي جستج واز مجبوب باقي برآيد وموفق به ديدن د وروي زيباي دنيا شود كه آن دوري آئينه اسماء حسني ومزعه آخرت اند, آنگاه عشق مجازي نا مشروع مي تواند به عشق حقيقي تبديل شود اما مشروط بر اينكه دنياي زايل ونا پايدار خود را با دنياي خارجي اشتباه نگيرد چون اگر همچون اهل ضلالت وغفلت, خود را فراموش كرده وسر به آفاق زده, دنياي عمومي را همچون دنياي خصوصي اش پنداشته وبه آن عشق بورزد, بدون ترديد به با تلاق طبيعت سقوط مي كند وغرق مي شود مگر اينكه دست عنايت به صورت خارق العادهُ ا ورا نجات دهد براي روشن شدن حقيقت مذكور به اين مثال بنگر
فرض كن در چهار ديوار مزين اين اتاق, چهار آئينه بزرگ قد نما مربوط به ما چهار نفر جابجا شده باشد, آن وقت پنج اتاق مي شود يكي حقيقي وعمومي, چهار ديگر مثالي وخصوصي هر كدام ما مي تواند شكل, موقعيت ورنگ اتاق خصوصي اش را توسط آينه اش تغيير دهد اگر آئينه را سرخ رنگ كنيم, اتاق را سرخ, واگر رنگ سبز بزنيم, سبزنشان ميدهد وبدين طريق با تصرف وتغيير در آئينه مي توانيم وضعيت اتاق را به اشكال گوناگون در بياوريم, مي توانيم شكل ووضع زيبائي به اتاق بدهيم ويا آنرا در هم وبرهم بسازيم اما تاق خارجي وعمومي را به آساني تغيير داده نمي توانيم در حقيقت اتاق خصوصي وعمومي عين يكديگراند ولاكن احكامشان جدا است ت وميتواني اتاقت را با يك ضربه انگشت خراب كني, اما سنگي از اتاق عمومي را بيجا ساخته نمي تواني
وبدين طريق دنيا منزلي است آراسته ومزين, وزندگي تك تك ما آئينه بزرگ وقد نما است وهر كدام ما از اين دنياي عمومي يك دنيا خصوصي وعالمي خاص داريم اما پايه, مركز ودروازه آن زندگي ماست, بلكه دنيا وعالم خصوصي ما, صفحه اي است وزندگي ما يك قلم وآنچه كه به صفحه اعمال ما منتقل مي گردد, توسط آن نوشته مي شود حال اگر دنياي خود را دوست داشتيم, سپس ديديم ودر يافتيم دنياي ما بر بنياد زندگي ما ساخته شده است وبه همين خاطر دنياي ما همچون زندگي ما زايل, فاني ونا پايدار مي باشد آنگاه محبت ما با دنيا جايش را به محبت نقشه هاي اسماء حسناي الهي مي دهد كه دنياي خصوصي ما آئينه وانعكاس دهنده آن است, واز آنجا به محبت تجليات اسماء حسني انتقال مي يابد

صدا موجود نیست