موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 160
(1-198)

وهرگاه پي برديم كه دنيا خصوصي ما مزرعه موقتي آخرت وجنت است, واحساسات شديدي مثل طلب وحرص ومحبت خود را با دنيا, به نتايج, ثمرات ودست آورد آن كه همانا فوايد اخروي است معطوف ساختيم, آنوقت عشق مجازي به عشق حقيقي روي مي آورد. ورنه مصداق آيه "نسوا الله فانساهم انفسهم اولئك هم الفاسقون " قرار خواهيم گرفت.
پس كسي كه خود را فراموش كرده به زوال زندگي اش فكر ننموده, دنياي بي قرار خصوصي اش رامثل دنياي عمومي ثابت پنداشته, خود را در دنياي براي هميشه ماندگار فرض كند ودر آن غوطه ور شود وبا تمام احساس وتــــوان به آن چنگ زنــد, حتماً در دنيا غــرق وسر به نيست مي گردد. وآن محبت برايش بلاي جان وعذاب دردناك خواهد شد. زيرا از آن محبت شفقتي يتيمانه ورقتي مايوسانه پـــديد مي آيد, در نتيجه به حال تمام موجودات زنده دل مي سوزاند, حتي نسبت به تمام مخلوقات زيباي محكوم به زوال, درد فراق وجدائي احساس مي كند, چون از دستش كاري ساخته نيست در ياس مطلق عذاب مي كشد.
اما فرد اول رهائي يافته از بند غفلت, در برابر درد ناشي از آن شفقت شديد, داروي شفا بخشي مي يابد. زيرا در لابلاي موت وزوال تمام موجودات زنده, كه دلش به حال آنان مي سوخت, آئينه ارواح تمثيل كننده جل وهاي دايمي اسماء ما ندگار يگانه ذات باقي را مشاهده مي كند, آن هنگام شفقتش به سرور تبديل مي شود. ودر پشت تمام موجودات زيباي معروض به زوال وفنا يك نقش, تحسين, مهارت, تزيين, احسان وتنوير دايمي را مي بيند كه ا ورا به جمال منزه وحسن مقدس آگاه مي سازد ودر مي يابد كه آن زوال وفنا به خاطر تزييد حسن, تجديد لذت وتشهير صنعت صورت مي گيرد, لذا لذت وشوق وحيرتش را مي افزايد.

الباقي ه والباقي

سعيد نورسي 

صدا موجود نیست