موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 161
(1-198)

 بخش سوم مكتوب نهم

مطلب سوم
به نظرم خوشبخترين انسان در دنيا كسي است كه دنيا را يك سر باز خانه تلقي واذعان نمايد ومطابق آن عمل كند ا وبا اين تلقي اش مي تواند به سرعت بزرگترين منزلت را بدست آورد, آن منزلت رضايت الله سبحانه وتعالي است, زيرا الماس با ارزش وماندگار را با يك شيشه شكستني معاوضه نمي كند, بلكه با لذت واستقامت زندگي اش را سپري مي نمايد
بلي, كار هاي مربوط به دنيا به منزله شيشه هاي محوم به شكست اند, اما امور باقي وابدي اخروي ارزش الماس نيرومند را دارند
رغبت شديد, محبت پرحرارت, حرص دهشت آور, طلب معاندانه وديگر حسيات شديد موجود در فطرت انسان براي بدست آوردن امور اخروي به ا وداده شده است لذا اين همه مواهب وحسيات را كلاً به امور فاني دنيوي صرف كردن, معناي مبادله الماس باقي با شيشه هاي شكستني وفاني را دارد به همين مناسبت نكته اي به يادم آمد كه بدين قراراست
عشق, محبت بسيار نير ومند است, هر گاه به محبوبهاي فاني روي آورد, اين عشق صاحبش را يا در عذاب ودرد دايمي قرار مي دهد, يا اينكه ا ورا وا مي دارد تا به جستجوي محبوب حقيقي بپردازد چون آن محبوب مجازي ارزش اين همه محبت شديد را ندارد اينجاست كه عشق مجازي به عشق حقيقي تبديل مي شود
لذا از اين قبيل هزاران احساس در انسان وجود دارد, هر كدام داراي د ومرتبه مي باشد, مثل عشق, يكي مجازي, ديگري عشق حقيقي
مثلاً احساس نگراني به آينده در هر كس وجود دارد, پس هر گاه شديداً به آينده تشويش مي كند معتقد مي شود براي رسيدن به آينده كه نگران آن است تعهد وضمانتي در دست ندارد, علاوه بر آن اين آينده كوتاه مدت از بابت رزق از جانب رازق, تضمين شده است, پس نبايد در اين مورد پريشان شد وتشويش نمود
آنگاه از آن روي بر مي گرداند وبه آينده حقيقي دراز مدت بعد از قبر كه براي غافلان تضمين شده نيست, توجه ميكند
ونيز انسان حرص شديدي به مال وجاه نشان مي دهد اما در مي يابد, مال فانيي كه در واقع امانت وموقتاً به ا وسپرده شده است, جاه ومقامي كه مدار شهرت پر از آفت ورياي مهلك مي باشد ارزش اين حرص شديد را ندارد, آنوقت از آن صرف نظر نموده به مراتب معنوي ودر جات قرب الهي وزاد وتوشه آخرت كه منزلت حقيقي است وبه اعمال صالحه كه مال حقيقي است توجه مي كند وحرص مجازي كه خصلت بد است به حرص حقيقي كه خصلت عالي است تبديل مي شود

صدا موجود نیست