اين حقيقت در اميد هفتم "رساله سالخــوردگان" ايضــاح شده است, مي توانيد به آن مراجعه كنيد
پس زندگي واقعي چنين است اگر خواستار شادماني ولذت زندگي هستيد, زندگي تان را با ايمان زنده وبا اداي فرايض مزين وبا دوري از گناهان محافظت كنيد
اما حقيقت موت را كه مرگ ومير هاي هر روز در همه جا وهر وقت هول ودهشت آنرا نشان مي دهد, ضمن مثالي برايتان بيان خواهم كرد, آنگونه كه به جوانان ديگر گفتم
مثلاً تصور كنيد مقابل چشمتان جوخه اعدام ودر مجاورت آن محل توزيع كارت ورود به مهماني بسيار با شكوهي قرار دارد, ما ده نفري كه اينجا هستيم بخواهيم يا نخواهيم جبراً به آنجا دعوت خواهيم شد اما چون زمان دعوت معلوم نيست هر دقيقه منتظر هستيم كسي بيايد وبگويد" بيا حكم اعدامت را بگير وبه اعدام آماده شو! ويا اينكه بگويد:" بيا كارت در يافت مليونها سكه طلائي را تسليم شو" در اين لحظه ناگاه د ونفر از درب ظاهر مي شود يكي زن نيمه عريان زيبا وفريبنده است, حلواي به ظاهر شيرين اما در حقيقت مسموم در دست دارد ومي خواهد به ما بخوراند, آن ديگري كه مرد بسيار با وقار است نه فريب مي دهد ونه فريب مي خورد ازپي آن زن داخل شد وگفت:
من حامل طلسم ودرسي به شما هستم, اگر اينرا بخوانيد واز آن حلوا استفاده نكنيد از جوخه اعدام نجات مي يابيــد وبا اين طلــسم كارت آن مهمانــي بي مانــند را هم مي تــوانيد بــدست آوريد آنگــاه با چشم خود خــواهيد ديد, كساني كه از حــلوا مي خورند دار زده مي شودند وتاوقتي كه به دار بالا مي شوند, از درد سخت ناشــي از خوردن حلــواي مسموم به خــود مي پيچند وكساني كه كارت مهماني را گرفتند با آنكه از ديد ما پنهان هستند وظاهراً چنين معلوم مي شود كه آنها نيز دار زده شده باشند اما مليونها شاهد وگواه خبر مي دهند كه آنها اعدام نشدند بلكه براي نزديك ساختن راه ورفتن به مهماني چوبهاي دار را وسيله صعود وعبور ساختند بياييد از پنجره ها ببينيد, بزرگترين مامور ين وشخصيتهايي كه مسئول توزيع كارت هستنند با صداي بلند اعلان وخبر مي دهند:
"طوريكه افراد بدار آويخته را با چشم خود مشاهده كرديد اينرا هم به يقين بدانيد كه دارندگان آن طلسم, كارت مهماني را بدست آوردند, در اين مورد هيچ كونه شك وشبهه به خود راه ندهيد زيرا مثل روز روشن است"