موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 53
(1-198)

اي نفسم
هرگز نگ وشرايط تغيير كرد, وزمان دگرگون شد, ومردم در دنيا غوطه ور گشتند وفريفته حيات آن شدند, وسر مست اندوه زندگي هستند زيرا مرگ تغيير نمي كند, وفراق نيز به بقا مبدل نمي گردد, وعجز انساني وفقر بشــري نيز دگرگون مي شود بلكه اضافه مي گردد, وسفر بشريت قطع نمي شود, بلكه سرعت مي يابد ونيز نگو " من هم مثل همه مردم هستم" زيرا هركس فقط تا درب قبــر ترا همراهي مي كنــد پيشتر از آن كـسي نمي رود، اگر گمان ميكني ديگران در غم ومصيبت شريك وهمراهت خواهند بود, وبا اين خود را آرامش ميدهي, اين نيز در آنسوي قبر پايه واساسي ندارد
گمان نكن كه ت وسرگردان ومهار گسيخته باشي, زيرا اگر با نگاه حكمت وبصيرت بر اين مهمانخانه دنيا بنگري هرگز چيزي را بدون نظام وبدون مقصد نخواهي يافت, پس چگونه فقط ت وبدون نظام وبدون هدف خواهي ماند؟ حتي حوادث جهان ورخداد هائي همچون زلزله بازيچه دست تصادف نيستند
مثلاً وقتي مي بيني كه زمين از انواع نباتات وحيوانات چنان زيوراتي پوشانيده شده است كه سرا پا نظم ونقش وزيبائي است ومي بيني كه از سر تا پاي با حكمتها مجهز وبا هدفها مزين گرديده است وقتي ميداني كه همچون مريد مجذوب مولوي1 در دايرة اهداف بسيار عالي وبا كمال دقت ونظم بر گرد خود مي چرخد، پس چگونه مي شود كه زلزله كره زمين2 را كه با اين كار عدم رضايتش را از ثقل فشار معنوي ناشي از اعمال بشر، مخصوصاً اهل ايمان نشان مي دهيد، چگونه اين حادثه مرگبار را بدون مقصد وبدون هدف گمان كرده - مانند ملحدي كه اين انديشه را پخش كرد - ضايعات تمام افراد مصيبت زده را بدون پاداش وبر باد فنا رفته نشان داده آنها را در يأس هولناكي مي اندازند؟ با اين كار خطايي بس بزرگ وظلمي نابخشودني مرتكب مي شوند، حال آنكه چنين حوادثي به فرمان حكيم رحيم اموال فاني اهل ايمان را به عنوان صدقات داده برايشان ذخيره مي كند وكفاره گناهان ناشي از كفران نعمت محسوب مي شود
چنانچه بزودي روزي خواهد رسيد كه زمين مسخر, زينت چهره اش را از اثر شرك اعمال بشر وكفران ا وآلوده وزشت مي يابد, آنگاه به فرمان خالق چهره اش را با زلزله بزرگي پاك مي كند وبه دستور الله اهل شرك را به جهنم مي اندازد وبر اهل شكر مي گويد
(بيائيد بفرمائيد به جنت)

صدا موجود نیست