موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 56
(1-198)

وجه دوم: از آنجاييكه تعداد بيشماري از دوستان صميمي انسان پيش تر از ا واز دنيا به عالمي ديگر رفته ودر آنجا مسكن گزيده اند, محبت شديد آنها, شوق رفتن به آنجا را احسان نموده, انسان را واميدارد تا با سرور وشادماني از موت استقبال كند
وجه سوم:‌ عجز وضعف بي نهايت انسان چيز هايي به ا وگـوش زد مي كند وبا تفهيم ميزان سنگين بار حيات وتكاليف زندگي, آرزوي شديد استراحت وشوق خالص رفتن به ديار آخرت را در ا وايجاد مي نمايد
وجه چهارم:‌ به انسان مومن با نور ايمان نشان مي دهد كه, مرگ نابودي نيست, بلكه تبديل مكان است, قبر نيز دهان يك پرتگاه نيست, بلكه درب عالم نوراني است, دنيا نيز با تمام زرق وبرقش در مقايسه به آخرت در حكم يك زندان است پس بدون شك رهائي از زندان دنيا ووصول به بوستان جنان وانتقال از دغدغه خسته كننده حيات مادي به عالم راحت وآرام وميدان طيران ارواح وبريدن از غوغاي آزاردهنده مخلوقات ورفتن به حضور رحماني, يك سياحت بلكه سعادتي است كه با نثار هزاران جان آرز ومي شود
وجه پنجم: به انساني كه قرآن را مي شنود, علم حقيقت قرآن را مي آموزاند وبا نور حقيقت ماهيت دنيا را فهمانده بي معني بودن عشق وعلاقه به دنيا را ياد مي دهد يعني به انسان مي گويد واثبات مي كند كه‌:
دنيا يك كتاب صمداني است, حروف وكلمات آن خود را نمايش نمي دهد, بلكه به ذات وصفات واسما آفريننده اش دلالت دارد لذا معني آنرا فرا گير وبياموز مناظر زيبايش را بگذار وبرو وبدان كه دنيا يك مزرعه است, پس كشت كن ومحصولات آنرا بر داشت وانبار كن پليدي هايش را دور بيانداز وبه آن اهميت مده وبدان كه دنيا مجمع آينه هاي مقابل هم اند پس كسي را كه در آن تجلي كرده است بشناس, انوارش را ببين, تظاهر اسمائي را كه در آن تجلي كرده در ك نما, ومتماي آنرا دوست بدار واز خورد وريزه هاي آن شيشه محكوم به شكست وزوال قطع رابطه كن
وبدان كه دنيا تجارتگاه سياراست پس خريد وفروشت را بكن, بيا ودر پي قافله هايي كه از ت وسبقت گرفته اند وبت وتوجه ندارند, بيهــوده ندو, خود را خسته مساز

صدا موجود نیست