موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 8
(1-198)


طفتار دوم
بسم الله الرحمن الرحيم
" الذين يؤمنون بالغيب "
اگر خواسته باشي به لذت وآرامش وخوشبختي ونعمت موجود در ايمان پي ببري، به اين حكايت كوتاه گوش فرا ده
روزي د ونفر به منظور تفريح وتجارت باهم همسفر شدند، يكي از آن د وكه خود بين وبدبخت بود به طرفي وديگري كه خدا بين ونيكبخت بود به سمتي ديگر رفت
انسان خود بين، در جزاي بد بيني, خود انديشي وخود بينيش ســر از كشور ويراني در مي آورد كه در جاي جاي آن انسانهاي عاجز وبيچاره، از دست افراد وحشي، سنگدل وويرانگري شان واويلا سر مي دهند هر جا ميرود چنين حالت اندوه بار ودردناكي را مي بيند براي اينكه حالت دردناك وتاريك را احساس نكند، چارة غير از روي آوردن به الكل وشراب نمي يابد, چون هر شخص برايش دشمن وغريبه معلوم مي شود, در اين بين جنازه هاي اندوهناك ويتيم هايي را مي بيند كه مايوسانه گريه مي كنند, لذا به عذاب وجداني گرفتار مي شود
اما آن انسان خدا بين, خدا پرست وحق انديش به يمن اخلاق خوبش با يك كشور زيبايي روبر وگرديد
اين مرد نيك وكار در هر كشوري كه داخل مي شود جلسات با شكوه وجشنهاي زيبايي را مي بيند كه با شور وشعب برپا بود در هر طرف سرور ودر هر زاويه پيري ودر هر مكان حلقات ذكر، حتي هر فردي از افراد اين كشور را دوست با وفا وخويشاوند محبوب خود مي پندارد سپس مي بيند كه سراسر مملكت در محفل تعطيلي عمومي با كلمات شكر وثنا نداي سرور سر مي دهد ونيز در بين شان صدا هاي گروه نوازنده را ميشنود كه آهنگ هاي حماســي را همراه با تكبير هاي بلنــد وتهليل هاي گرم با فخر وغرور به كساني تقديم مي كنند كه به خدمت وسربازي برده مي شود
در لحظه يي كه مرد نخست بدگمان, از درد خود ودرد تمام مردم رنج مي برد, نفر دوم نيكبخت خوش بين هم از خوشحالي خود وهم از خوشحالي عموم مردم مسرور وشادمان بود علاوه از سود خوبي كه در تجارتش به دست آورده بود شكر وسپاس پروردگارش را بجا آورد 
هنگام بازگشت به طرف خانواده, همسفر نگونبختش را ملاقات مي كند واز حال واحوالش جويا مي گردد ودر جريان آنچه بر سرش گذشت، قرار مي گيرد وبه ا ومي گويد

صدا موجود نیست