موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 6
(1-198)


طفتـار اول

" بسم الله " ابتداء هر خير وآغاز هر كار بزرگ است, ما نيز با آن شروع مي كنيم
بدان اي نفس!
اين كلمه پاك ومبارك آنگونه كه شعار اسلام است، تمام موجودات نيز با زبان حالشان آنرا ورد زبان قرار مي دهند
اگر مي خواهي بداني چه نيروي هولناك بي پايان وچــه بركت گسترده وبي انتهائي در "بسم الله" موجود است, اين حكايت تمثيلي كوتاه را گوش كن
صحرا نشين در حال رفت وآمد در صحرا, براي نجات از شر اشرار وانجام وظايف وبر آوردن حاجاتش, لازمست به رئيسي خود را منسوب سازد وتحت حمايتش داخل شود, والا در مقابل دشمنان فراوان وحاجات بي حد, تك وتنها, حيران وپريشان خواهد ماند
روزي د ونفر به سياحتي رفتند, يكي متواضع وديگري مغرور بود شخص متواضع خود را به رئيس منسوب ساخت, اما مرد مغرور از انتساب ابا ورزيد, هر د ودر اين دشت به راه افتادند شخص وابسته به رئيس به هر خيمه يي كه داخل مي شد به بركت آن اسم مورد احترام وقدرداني قرار مي گرفت واگر با رهزني مواجه مي شد به ا ومي گفت " من به نام فلان رئيس گشت وگذار مي كنم " در نتيجه رهزن مزاحمش نمي شد اما شخص مغرور با مصايب وسختيهاي گوناگون مواجه گرديد, زيرا در طول سفر در ترس وبيم دايم بود وهميشه در حالت گدايي
پس اي نفس مغرورم بدان!
ت وهمان گردشگر بيابان هستي واين دنياي پهناور همان صحراست وهمانطوري كه دشمنان وحاجاتت بي انتهاست " فقر وعجزت " هم بي حد است وقتي چنين است, نام مالك حقيقي وحاكم ابدي اين صحرا را بگير, تا از ذلت گدايي در مقابل كاينات واز ترس ولرز در مقابل حوادث نجات يابي
بله! اين كلمه طيبه "بسم الله " گنج بزرگ فنا ناپذير وابدي است, زيرا توسـط آن فقرت بـه يك رحمت مطلـق وگستـرده تر از كاينـات ارتباط مي يـابد وعجزت بـه يك قدرت بـزرگ مطلق تعلق مـي گيرد كه تمام هستي را از ذرات تا سيارات در دست دارد, به نحوي كه عجز وفقر د وشفاعت كننده پذيرفته شده درگاه قدير ورحيم ذوالجلال قرار مي گيرد
بــدون ترديد كسيكــه حركـت وسكــون وصبح وشامش بــا كلمه " بسم الله " همراه است، مانند سربازي است كه به اسم دولت كار مي كند واز كسي نمي ترسد, چون ا وبه اسم قانون وبه اسم دولت سخن مي گويد وكار هايش را انجام مي دهد ودر مقابل هر چيز ايستاده گي مي كند

صدا موجود نیست