چرا از قافله باز مانده ايم | چرا از قافله باز مانده ايم | 22
(1-44)

چنانچه با استقراء تام و تحقيقات و پژوهش علوم ثابت شده است که انسان بهترين وبر ترين مخلوقات است زيرا او ميتواند توسط عقلش مراتب اسباب ظاهري ونتايج آن را در خلقت کشف کند و مناسبات علل و اسباب مسلسل را بشناسد و با مهارت جزئيش از صنايع الهي وايجاد رباني منتظم تقليد کند و با علم ومهارت جزئيش اتقان افعال الهي را درک نمايد واين کار با ميزان و مقياس قرار دادن اختيار جزئيش جهت درک آن افعال کلي الهي وصفات مطلق جليله صورت ميگيرد
از همهء اين موارد چنين بر ميآيد که انسان اشرف مخلوقات است
وهمچنان با شهادت حقايقي که اسلام به بشريت تقديم نموده و به بشرو کاينات عايد ميگردد, مسلمين افضل واشرف بشر واهل حق و حقيقت ميباشند, چنانچه به شهادت تاريخ و واقعات و استقراء تام ثابت گرديده است که ميان مشرفترين انسانها ومکرمترين اهل حق و حقيقت از همه بهتر وبرتر حضرت محمد (ص) است که هزار معجزه, سجايا, اخلاق زيبايش و حقايق اسلام و قرآن به آن گواهي ميدهد
پس هنگاميکه اين نصف برهان سه حقيقت را آشکار ساخت, آيا ممکن است که نوع بشر در نتيجهء شقاوت وبدبختيش شهادت اين علوم را جرح نمايد و با نقض اين استقراء تام از مشيت الهي و حکمت ازلي سرکشی کند و به قساوت ظالمانه وکفر متمرد وويرانيش ادامه دهد؟ آيا استمرار اين حالت در دشمني عليه اسلام ممکن است؟
من با تمام نيرو حتي اگر زبان های بی اندازه زياد ميداشتم با تمام آن قسم ياد ميکنم به آن ذاتيکه عالم را با اين نظام اکمل و هستي را در منتهای حکمت وانتظام از ذرات تا سيارات شناور در فضا و از بال مگس تا قناديل ستاره هاي درخشندهء آسمانها, آفريده است, به آن حکيم ذو الجلال وصانع ذو الجمال با زبان بيشماري سوگند ياد ميکنم که امکان ندارد که بشر از سنت جاري خداوند بر هستي برايد و با شرارت کلي خود با ديگر برادرانش از ساير مخلوقات, مخالفت کندو با غالب ساختن شر بر خير ظلمهاي زهر آگينش را در طول تاريخ هضم نمايد اين قطعاً ممکن نيست!
آري, اين امکان ندارد مگر به فرض محال بگوئيم که انسان خليفه خدا در زمين و حامل امانت بزرگ و برادر بزرگتر و برترساير انواع مخلوقات نيست بلکه اوپسترين, أدني ترين, ذليلترين, مضر ترين و حقير ترين مخلوقات است و به شکل يک دزد به هستي داخل شده است تا آن را فاسدسازد! اين فرض محال از اساسش باطل است و پذيرفتن آن به هيج وجه ممکن نيست
با توجه به اين حقيقت ممکن است از نصف برهان خويش چنين نتيجه بگيريم

صدا موجود نیست