چرا از قافله باز مانده ايم | چرا از قافله باز مانده ايم | 24
(1-44)

بلکه عده يي بسبب اين يأس, سستي و بيتوجهي ديگران را ذريعه يي براي سبک دوش ساختن خود از مسؤليت قرار داده وتن به تنبلي سپرده چنين ميگويند: «مرا با مردم چه کار همه مثل من پريشان هستند» لذا شهامت ايماني را رها ساخته و خدمت به اسلام را ترک ميکنند
تا زمانيکه اين درد تا به اين حد بر ما نفوذ نموده و در پيس جشمانمان مارا ميکشد, عزم نموده ايم که از قاتل خود قصاص بگيريم, پس سر آن يأس را با شمشير آيه کريمهء ﴿لاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ﴾(13) (زمر/53) ميزنيم, و کمرش را با حقيقت حديث شريف «مالا يدرک کله لايترک کلّه»(14) می شکنيم
حقيقتاً يأس و نا اميدي چون سرطان درد کشندهء برای تمام اقوام و گروه ها و مانع رسيدن به کمالات و مخالف روح حديث قدسي شريف است: «انا عند ظن عبدي بي»(15)
اين يأس ونا اميدي شأن بزدلان و فرو مايگان وانسانهاي عاجز وبهانهء آنهاست هرگز ازشأن شهامت اسلامي نيست و دور از شأن عربهای است که با داشتن خصلت هاي حميدهء که مدار افتخار بشريت ميباشد, ممتاز اند عالم اسلام از ثبات و متانت عرب درسها و پند ها آموخته است
اميد بزرک ما به خداوند (ج) است که عرب با رهايي از يأس و نا اميدي دست همکاري و وحدت صادقانه را به ملت ترک که لشکر قهرمان قرآن است دراز نمايند, و باهم بيرق قرآن را در اطراف عالم به اهتزاز در آورند ان شاء الله

صدا موجود نیست