چرا از قافله باز مانده ايم | چرا از قافله باز مانده ايم | 34
(1-44)


1- «ان لايذلل المسلم ولا يتذلل من کان عبداً لله لايکون عبداً للعباد» يعنی مسلمان با تحکم و استبداد نه کسي را ذليل ميکند ونه تحت ستم قرار ميدهد ونه در مقابل مستکبرين ذلت را ميپذيرد کسيکه بندهء خدا است هرگز بندهء ديگران نميشود
2- [ان لايجعل بعضکم بعضاً ارباباً من دون الله] غير از الله يکديگر را به خدايي نگيريد زيرا آنکه شناخت کامل از خداوند ندارد به هر چيز نوعي از ربوبيت قايل ميشود وبه همان تناسب آن را به خود مسلط ميسازد
آري؛ آزادي مشروع عطيهء رحمن و تجليي از تجليات خالق رحمن و رحيم وخصوصيتي از خصوصيات ايمان است
فليحيا الصدق, ولا عاش اليأس, فلتدم المحبة ولتقو الشوری, والملام علی من اتبع الهوی والسلام علی من اتبع الهُدی آمين
واگر گفته شود:
چرا تا اين حد به شوري اهميت قائليد, وجگونه پيشرفت بشريت عموماً وآسيا واسلام خصوصاً با شوري و مشروت ممکن است؟
در پاسخ بايد گفت:
چنانچه لمعهء(17) «اخلاص» يعني لمعهء بيست و يکم بيان ميدارد؛ شوراي حقيقي اخلاص وتساند (اتکا به يکديگر) را به ارمغان مياورد چون سه الف بدين شکل (111) يکصدو يازده ميشود, پس با اخلاص وهمکاري حقيقي سه نفر ميتوانند فايدهء صد نفر را به مردمشان برسانند و با حوادث زيادي تاريخ به ما خبر ميدهد که با اخلاص و همکاري حقيقي و با مشورت ممکن است ده نفر بجاي هزار نفر قرار بگيرد
ماداميکه احتياجات بشر بيحد و دشمنانش بيشمار وقدرت و سرمايه اش بسيار جزئي و محدود باشد, مخصوصاً بعد از ازدياد نخريبگران و انسانهاي وحشي در نتيجهء گسترش الحاد, پس در مقابل اين دشمنان نا محدود و حاجات فراوان, وجود نقطه استنادي که از ايمان سرچشمه ميگيرد, ضروري است قسميکه حيات شخصيش به آن نقطه تکيه ميکند حيات اجتماعيش نيز ميتواند از شوراي شرعي سر چشمه گرفته از حقايق ايمان دوام و مقاومت پيدا کند ودشمنان بد خوي را بجاي خود بنشاند و حاجات خودرا بر آورده سازد

صدا موجود نیست