فايدة اول مال فاني بقا مي يابد, زيرا عمر فاني و زود گذر داده شده بر ذات ذوالجلال حي قيوم و مصرف شده در راه او, به عمري ابدي و جاودان تبديل مي شود ميوه هاي باقي بار مي آورد، آنوقت دقايق عمر مانند بذر ها و هسته ها، ظاهراً فنا مي شود, مي پوسد, اما در عالم بقا گلهاي سعادت مـي رويـاند و در عـالم برزخ بصـورت منظـره هاي روشنـائي و مـونس در مي آيد
فايدة دوم در عوض جنت داده مي شود
فايدة سوم ارزش هر عضو و حسي از حواس از يك به هزار افزايش مي يابد
مثلاً عقل يك عضو و آلت است، بجاي اينكه آن را به الله فروخته و در راه او استعمال كني, در راه هوي و هوس قرار دادي, به آلة نحس پريشان كننده و شكنجه دهنده تبديل خواهد شد, زيرا درد هاي حزين گذشته و نگرانيهاي ترسناك آينده را بر تو تحميل مي كند, آنگاه در رديف آله مضر و شومي قرار مي گيرد, مگر نمي بيني انسان فاسق از رخداد هاي زندگيش چگونه مي گريزد و براي نجات خويش از شكنجه و آزار عقل به سرگرمي ها و يا مشروبات الكلي روي مي آورد؟ اما اگر عقل به الله فروخته شد و در راه او و بخاطر او استعمال گرديد, كليد ارزشمندي مي شود و خزائن بيشمار رحمت الهي و گنجهاي حكمت رباني را مي گشايد و دارنده كليد بر هر طرفي كه مي نگرد و به هر شكلي كه فكر مي كند، حكمت الهي را در هر چيز و در هر موجود و در هر حادثه مي بيند و رحمت متجلي الهي را روي هر هستي مشاهده مي كند, بدين طريق عقل به مرتبه يك مرشد رباني ارتقا مي يابد كه صاحبش را به سعادت ابدي آماده مي سازد