موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 107
(1-198)

در درجه اول موازنه ها ومقايسه هاي انجام گرفته از گفتار اول تا گفتار بيست وپنجم, ونيز آيات ذكر شده در آغاز هر گفتار كه بيانگر حقايق آن موضوع مي باشد, همگي اعجاز قرآنكريم وبر تري آنرا بر مدنيت جديد به گونه اي اثبــات مي كند كه جاي هيچ گـــونه شك وترديــدي باقــي نمي گذارد
و در درجه دوم برخي از دستورات مدنيت وقرآنكريم را كه در گفتار دوازدهم مفصلاً در مورد آن بحث گرديد در اينجا اجمالاً ذكر مي كنيم
فلسفه مدنيت جديد " زور " را بعنوان نقطه استناد در حيات اجتماعي بشر مي پذيرد , در هــــر چيـــز "منفــعت" را هــدف اساسيش مي داند, "جـــدال" را دستور زندگي مي پندارد" مليت ونژاد پرستي منفي " را عامل پيوند واستحكام جمعيتها مي فهمد, مقصد وغايه اش " لهويات " است , تا توسط آن خواهشات نفساني را بر آورده سازد ومطالبات وتمايلات آنرا تزييد وتحريك كند , حال آنكه نتيجه " زور" تجاوز است, عاقبت "منفعت " جنگ بر سر بر آورده شدن آرز وها است چون منفعت به تامين هر آرز وكافي نيست , ثمره دستور " جدال" كشمكش وتشنج است , وچون " نژاد پرستي " زمينه بلعيدن ديگران وچاق كردن خود است لذا نتيجه آن تجاوز مي باشد
چنين است دستورات واساسات مدنيت كه ضمن تمام خوبيهايش فقط به بيست در صد انسانها نوعي سعادت وخوشبختي ظاهري داده , هشتاد در صد آنها را به كام بدبختي وسفالت كشانده است
اما حكمت قرآني در حيات اجتماعي بشر بجاي " زور " حق را بعنوان نكته استناد قبول مي كند, فضيلت ورضاي الهي را مقصد اساسي مي داند , نه " منفعت " را ا, وبجاي قانون جدال " همكاري" را اساس زندگي مي شمارد , بجاي نژاد وقوميت " رابطه ديني , صنفي , ووطني " را عامل پيوند جمعيتها مي داند , هدف ومقصد نهايي اش اينست كه راه تجاوز خواهشات نفساني نا مشروع را مسدود وروح را به امور با ارزشي تشويق نموده وحيات علويش را تامين كند , ومي كوشد تا انسان را به كمالات انساني سوق داده ا ورا انسان حقيقي بسازد ‌

صدا موجود نیست