موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 109
(1-198)

از اينرو , سخن اول طبقه خواص را به ظلم, بد اخلاقي , وبي مرحمتي واداشته است , وسخن دوم عوام را به كينه , حسادت , ومبارزه سوق داده , از چندين قرن بدينس وراحت وآرامش را از زندگي بشر سلب كرده است در عصر ما نيز در نتيجه جنگ وكشمكش بين كارگران وكار فرمايان حوادث بزرگ اروپا رخ داد كه اين برهمگان معلوم است
لذا مدنيت با تمام موسسات خيريه, وپرورشگاه هاي اخلاقي , با كنترل شديد , وجاسوسي هاي دقيقش , نتنها نتوانست بين آن د وطبقه صلح وآشتي بر قرار سازد, بلكه از معالجه د وزخم عميق زندگي بشر نيز عاجز ماند
اما قرآنكريــم با وجوب زكاه سخن اول را از ريشه بر كنده در مان مي نمايد وبا حرمت ربا, سخن دوم را از پايه واساسش به زمين مي افگند
بلي , آيات قرآني بر فراز درب عالم مي ايستد وبه ربا مي گويد " ورود ممنوع " وبراي بستن در هاي جنگ ودر گيري به انسانها دستور مي دهد تا درب ربا را ببندند , وبه شاگردان با ايمان قرآن هشدار مي دهد كه مبادا در آن داخل شوند‌
اساس دوم
مدنيت با تعدد زوجات ( گرفتن چند زن ) مخالفت دارد , واين حكم قرآن را مخالف حكمت ومنافي مصلحت بشر مي پندارد
بلي, اگر حكمت وفلسفه از دواج فقط بر آوردن شهوت باشد , آنوقت قضيه بر عكس مي شود ‌حال آنكه حتي به شهادت تمام حيوانات , وتصديق نباتات از دواج كرده ( پيوند شده) ثابت است كه
حكمت ومقصد ازدواج از دياد نسل است اما لذت ارضاي شهوت , اجرت نا چيزي است از جانب رحمت الهي تا اين وظيفه انجام شود پس وقتيكه ازدواج حكمتاً وحقيقتاً بخاطر ازدياد نسل وبقاي نوع باشد , بدون ترديد زني كه در سال فقط يك بار باردار مي شود , وفقط نصف ماه آمادگي تلاقح وجفت گيري دارد , ودر پنجاه سالگي عقيم مي شود , به مردي كه اكثراً تا صد سالگي توان بار دار كردن را دارد , كفايت نمي كند , لذا مدنيت مجبور است فاحشه خانه باز كند

صدا موجود نیست