موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 189
(1-198)

نمونه اول: سياحتگري كه براي شناخت ودرك خالقش به دنيا آمده است, عقلش را مورد خطاب قرار داد وگفت: "ما خالق خود را از هر چيز جويا شديم وجواب كامل وقناعت بخش, اكنون مانند ضرب المثلي كه مي گويد " آفتاب آمد دليل "ما نيز سياحت ديگري انجام خواهيم داد تا از طريق تجليات صفات قدسيي همچون"علم" واراده " وقدرت" پروردگار وتوسط آثار نمايان وجلوه تجليات اسماء حسني اش ا ورا بشناسيم ودر يابيم. روي اين هدف به دنيا قدم گذاشت. ومثل اهل ضلالتي كه جريان دوم را تشكيل مي دهند فوراً به كشتي كره زمين سوار شد, عينك علم وفلسفه عاري از حكمت قرآن را پوشيد وتوسط برنامه جغرافياي نا آگاه از قرآن, نگريست ودر يافت كه: زمين در يك فضاي لايتناهي مي چرخد, در يك سال مسافه بيست هزار ساله را باحركت هفتاد درجه سريعتر از گلوله توپ مي پيمايد, در حاليكه صد ها هزار نوع از انواع مختلف موجودات زنده عاجز وناتوان را به دوش خود حمل كرده است. اگر براي يك دقيقه از مدارش خارج شود ويا با ستاره در حال گردش تصادم نمايد در فضاي بي كران متلاشي وسقوط خواهد نمود, در ينصورت تمام موجودات زنده بي چاره را به نيستي مواجه نموده پرتاب خواهد كرد وبا اين پندارش مصيبت معنوي وحشتناك جريان "غير المغضوب عليهم ولا الضالين" وتاريكيهاي گلوگير "ا وكظلمات في بحر لجي" را احساس كرده با گفته هاي "اي واي ! چه كرديم؟ "چرا به اين كشتي ترسناك سوار شديم ؟ راه نجات چه باشد ؟ ", عينك فلسفه كور ونا بينا را بزمين زده وبه جريان "الذين انعمت عليهم" ملحق شد, فوراً حكمت قرآني به كمكش رسيد وعينك حقيقت نما را به عقلش پوشاند وگفت: "اكنون بنگر! "نگاه كرد وديد
اسم "رب السموات والارض" از فراز منار "ه والذي جعل لكم الارض ذلولاً فا مشوا في مناكبها وكلوا من رزقه " طل وع كرد وزمين را به شكل كشتي بسيار منظم وامني قرار داد كه در درياي كاينات موجودات زنده را همراه با مواد غذايي شان در خود گنجانيده وبه خاطر حكمتها ومنافع زيادي به دور خورشيد گردش مي دهد ومحصولات فصلهاي سال را به نياز مندان به رزق مي آورد. ود وفرشته بنا مهاي "ثور" و"حوت" را به فرماندهي آن كشتي گماشت تا در مملكت زيبا وبا شكوه رباني, مخلوقات وميهمانهاي خالق ذوالجلال را گردش داده شاد ومسرور نمايند ...

صدا موجود نیست