موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 30
(1-198)

اين بدبخت خود را همچون درندة وحشي محكوم به زندان مي بيند
اما اين نيكبخت همچون مهمان عزيزي با مستخدمين عجيب ميزبان مهربانش انس مي گيرد
واين بدبخت با خــوردن ميوه هاي به ظاهر لذيذ ودر باطــن زهر دار عذابش را تعجيل مي بخشد, زيرا آن ميوه ها صرفاً براي نمونه است چشيدنش مجاز است تا طالب ومشتري اصل آن شود اما مثل حيوان به بلعيدن آن اجازه نيست
اما اين نيكبخت مزه اش را مي چشد, با پي بردن به منظور وهدف، خوردن آنرا تأخير مي دهد ومنتظرانه لذت مي برد
ونيز آن بدبخت خودش بر خودش ظلم كرد، زيرا حقيقت زيبائي همچون روز روشن ووضعيت بسيار درخشان را بخاطر بي بصيرت بودنش به شكل يك وهم وجهنم تنگ وتاريك خود ترسيم نمود, پس ا ونه مستحق شفقت است ونه از كسي حق شكايت دارد
مثلاً شخصي در يك باغچة زيبائي, در جمع دوستانش, در موسم بهار به كيف ولذت مهماني رنگيني قناعت نكرده وبا مشروبات پليد خود را مست ساخته, خود را در قلب زمستان وبين درنده گان, گرسنه وبرهنه گمان كرده به داد وفرياد وگريه وفغان بپردازد، هرگز لايق شفقت ودلسوزي نيست, خودش به خودش ظلم مي كند, دوستانش را جانور وحشي پنداشته تحقير مي نمايد اين بدبخت (داستان) نيز عيناً چنين است
اما اين نيكبخت حقيقت را مي بيند, حقيقت زيباست, با درك خوبي حقيقت به كمال صاحب حقيقت اداي احترام مي كند, مستحق رحمتش مي گردد
پس اي برادر! سري از اسرار آيه كريمه "ما اصابك من حسنة فمن الله وما اصابك من سيئة فمن نفسك"1 (النسا79) را بدان
اگر اين تفاوتها را با يكديگر مقايسه كني خواهي فهميد كه نفس اماره به نفر اول جهنم معنوي را حاضر ساخت, اما نفر ديگر با حسن نيت وحسن ظن وحسن خصلت وحسن فكرش به فيض وسعادت واحسان فرا گير نايل گرديد
پس اي نفسم! واي مردي كه با من به اين حكايت گوش ميكني!
اگر مي خواهي مثل اين برادر سيه روز نباشي وعلاقمندي تا همچون برادر نيكبخت شوي، پس قرآن كريم را بشن و وبه حكمش گردن بنه وبر آن چنگ بزن وبر احكامش عمل نما
واگر حقايق موجود در اين حكايت تمثيلي را فهميده باشي, مي تواني حقيقت ديني ودنيوي وانساني وايماني را بر آن تطبيق دهي اساسات را بت وخواهم گفت, باريكي ها را خودت استخراج كن!

صدا موجود نیست