چرا از قافله باز مانده ايم | چرا از قافله باز مانده ايم | 39
(1-44)

آنگونه که نتيجهء مقايسهء ايمان و کفر منجر به جنت و دوزخ در آخرت ميشود, در دنيا نيز ايمان نوعي از جنت معنوي را تحقق ميبخشد وچنان بينشي به انسان ميدهد که مرگ را نوعي رخصتي و تبديل مأموريت ميپندارد و کفر هم اورا در دنيا در جهنم معنوي قرار داده خوشبختي را از او سلب ميکند, زيرا مرگ را برايش نابودي ابدي نشان ميدهد و قسميکه اين مطالب را در «رسائل نور» به درجه شهود و با قاطعيت به اثبات رسانيده ايم خواننده گرامي را به آن راجع می سازم
اي برادران! اگر ميخواهيد حقيقت اين مثال را ببينيد سر تان را بالا کنيد و به اين هستي بنگريد! چقدر مصنوعات الهي را در فضا ميبينيد از کرات ستاره ها تا اجرام کائنات وسلسلهء حوادث و واقعات مسلسل مثل قطار وبالون وموترهاي الهي, گويا که اينها سفينه هاي خشکي وکشتيهاي دريايي و طياره هاي فضائي هستند که يد قدرت الهي با نظم وحکمت آنان را آفريده است
قسميکه قدرت الهي درجهان خارج و در عالم مادي چنين مثالهاي دارد, در عالم ارواح و معنويات نيز نظاير مسلسل شگفت انگيز تري دارد که هر صباحب عقلي آن را تصديق ميکند بلکه اغلب آن را کسيکه اهل بصيرت باشد ميبيند وتمام اين تسلسلهاي مادي ومعنوي کاينات به گمراهاني که از ايمان محروم مانده اند هجوم مياورد و با تهديد و ارعاب توان معنوي شان را درهم ميکوبد اما اهل ايمان را نه تنها نميترساند و به چيزي تهديد شان نميکند بلکه سرور و شادي, انس و آرزو و قوت را در آنها بر ميانگيزاند, زيرا آنها هستي را به نور ايمان مينگرند وميدانند که آن حوادث پي در پي, قطار هاي مادي ومعنوي وکائنات سيار, يقيناً به مقصد و وظيفه معين و مشخصي از جانب آفريدگار حکيم سوق داده ميشوند تا تحت يک نظام وحکمتي بدون بي نظمي و تجاوز انجام وظيفه نمايند
بدين طريق ايمان به مؤمن نشان ميدهد که: هرچيز از پرتو تجليات جمال الهي ومهارت صنعتش برخوردار است وبا گشودن نمونه هايي از سعادت أبدي, قوت معنوي عظيمي به او ميدهد

صدا موجود نیست