موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 145
(1-198)

خلاصه قصه مشهور حضرت يونس عليه السلام: ا وبه دريا اندخته شد ماهي بزرگي ا ورا بلعيد، امواج خروشان دريا, وحشت جانكاه تاريكيهاي شب ا ورا فرا گرفت, اسباب اميد از هر طرف قطع شد اينجا است كه مناجات وراز ونياز خالصانه "لا اله الا انت سبحانك اني كنت من اظالمين" به سرعت وسيله نجات ا ومي شود
رمز بزرگ اين مناجات اينست:
در آن وضعيت, اسباب به كلي سقوط نمود, چون در آن حالت براي نجات ا وچنان ذاتي لازم بود كه حكمش بر ماهي, بر دريا, بر شب وهم بر ج وآسمان نافذ باشد, زيرا شــب, دريا وماهي عليــه ا ودست به هــم داده بودند كســي مي توانست ا ورا به ساحل نجات بكشاند كه اين هر سه را در يك آن تحت تسخير خود در آورد اگر تمام انسانها خادم وهمكار ا ومي شدند نمي توانستند دردي را درمان كنند
بلي, اسباب تاثيري ندارند وقتي يونس عليه السلام با عين اليقين ديد كه ملجأ ومأوايي غير از مسبب الاسباب نيست, اسرار احديت از لابالي نور توحيد برايش انكشاف يافت, ويكباره اين مناجات, شب, دريا وماهي را به تسخير ا ودر آورده وبا آن نور توحيد، شكم ماهي همچون زير دريائي ودريا در وحشت زلزله امواج كوه مانند به صحراي امن وتفريحگاه دلپذير تبديل شد وبا نور آن مناجات، چهره آسمان از وجود ابر ها پاك گشت وماه همچون برقي بر فرازش نور افشاني نمود
وبدين طريق تمام مخلوقاتي كه از هر طرف ا ورا تهديد وتحت فشار قرار مي دادند, اكنون روي دوستي برايش نشان مي دادند سر انجام به ساحل نجات بر آمد وزير درخت يقطين الطاف رباني را مشاهده نمود
بيائيد به خود بنگريم! وضعيت موجود ما صد ها مرتبه از وضعيت حضرت يونس عليه السلام وحشتناك تر است شب ما, آينده ما است وقتي با نگاه غفلت به آيندة خود مي نگريم, از شب يونس عليه السلام صد ها بار تاريك تر وهولناك تر است درياي ما, كره زمين است, بر فراز هر موج اين دريا هزاران جنازه ديده مي شود وهزار بار از درياي يونس عليه السلام ترسناك تر است
ماهي ما, خواهشات نفس اماره ما است, نفس ما مي كوشد تا زندگي ابدي ما را مح و ونابود سازد، اين ماهي هزار درجه از ماهي حضرت يونس عليه السلام مضرتر است زيرا ماهي ا وزندگي صد ساله را از بين مي برد، امــا مـاهــي مــا مي كوشد تا زندگي صد ها مليون ساله را ببلعد

صدا موجود نیست