موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 150
(1-198)

عجـــيب است! همكاري مشتاقانه مواد غذائي با بدن در تغذيه حــجرات, چگونه مي تواند حدال ودر گيري باشد, بلكه اين امداد تجليات قانون "تعاون" بوده وبه دستور رب كريم انجام مي يابد
ت وبا استناد بر اساس پوسيده اي مي گويي: "هر چيز مالك خود است" بزرگترين دليل بر رد اين مدعي اينست‎:
در بين اسباب جايگاه انسان از همه بلند تر ومشرف تر بوده واز وسيعترين اراده واخيتار بر خوردار مي باشد بازهم از صد ها جزء آشكار ترين افعال اختياري انسان همچون خوردن, سخن گفتن, وفكر كردن فقط يك جزء مشكوك به حيطة اختيار ودايره اقتدارش سپرده شده است پس كسي كه از صد جزء چنين عمل مشهودش, مالك يك جزء هم نباشد, چگونه مي تواند مالك خود باشد؟‌
وقتي دست برترين وصاحب اختيارترين مخلوق، تا اين درجه از تصرف وتملك حقيقي كوتاه باشد، كسي كه حيوانات وجمادات ديگر را مالك مهــار خود مي داند, ثابت مي كند كه به مراتب از حيوان حيوانتر واز جمادات جامد تر وبي شعور تر است
اي اروپا! نبوغ يك چشم يعني ذكاوت منحوس خارق العاده ات, ترا به اين خطا وورطه هلاكت افكندهࠠ است با اين هوش وذكاوتت خدايت را كه خالق هر چيز است فراموش كرده, آثار شگفت انگيز ا ورا به اسباب وطبيعت موهوم نسبت دادي! وملك ا ورا به طاغوتها ومعبودان باطل تقسيم نمودي از اين لحاظ واز ديگاه آن نبوغ لازم است تا هر موجود زنده وهر انسان به تنهايي در مقابل دشمنانش مقاومت كند وبراي به دست آوردن حاجات بي پايانش يكه وتنها برود ومجبور است تا در روياروئي با اين همه دشمنان وآرز وها به اقتدار ذره گونه شعور شعله مانند وحياتي همچون پرت وفاني, واختياري نظير تار موي وعمري به سان دقيقه زودگذر تكيه نمايد حال آنكه سرمايه آن موجود زنده به بر آوردن يكي از هزاران خواسته اش كفايت نمي كند، وهرگاه به مصيبتي گرفتار آيد, از كسي جز اسباب كر وكور انتظار در مان دردش را ندارد حتي مصداق آيه كريمه " وما دعاء الكافرين الافي ضلال " قرار مي گيرد
بدون ترديد نبوغ تاريكت روز بشر را به شب مبدل ساخت, شبي تاريك وپر از جور وجفا باز مي خواهي آن شب تيره وتار را با فانوس هاي دروغين وموقتي ات روشن كني! اين چراغها به روي انسان لبخند سرور نمي زند, بلكه به احوال دردناك وگريه آور بشر, ابلهانه با تمسخر واستهزأ مي خندد
به نظر شاگردانت هر موجود زنده اي, يك مصيبت زده بيچاره ومبتلا به هجوم ستمگران است ودنيا يك ماتم سراي عمومي وصدا هاي دنيا واويلاي بر خواسته از مرگ ورنجها است
آنكه از ت ودرس آموخت "فرعوني" خواهد شد, اما فرعون ذليل, چون با پرستش بي ارزشترين چيز ها، هر آنچه را كه منفعتي در آن داشت، خداي خود تلقي مي كند

صدا موجود نیست