موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 196
(1-198)

يعني انساني كه با غفلت به دنيا مي نگرد, موجودات عالم را همچون دشمنان مضر تصور مي كند ومي ترسد, اشياء را همچون بيگانگان مشاهده مي كند زيرا از نقطه نظر ضلالت اخوت وبرادري, رابطه وپيوند بين اشياء موجود در د وزمان گذشته وآينده قطع مي گردد, بناً اخوتي كه اهل ضلالت با يكديگر دارند در مدت زمان هزار ساله, فقط به اندازه يك دقيقه است, واخوت اهل ايمان از آغاز گذشته تا انجام آينده دوام دارد ونيز ديد ايمان تمام اجرام كاينات را زنده ودر انس والفت با همديگر مي بيند ونشان مي دهد كه هر جرمي با زبان حالش پاكي پروردگار را بيان مي دارد, لذا از اين نگاه تمام اجرام در حد خود شان نوعي حيات وروح دارند, پس ترسناك ووحشت انگيز نه بلكه انيس ومونس اند
وبينش ضلالت انسانها يي را كه از بدست آوردن خواسته هايشان عاجز مانده اند, بي صاحب وبي پشتيبان وهمچون يتيمان تصور مي كند كه از ناتواني, غم وياُس شان مي گريند ونظر ايمان مي گوييد: موجودات زنده يتيم بي سر پرست نه, بلكه مامور مكلف, ذاكر موظف وبنده تسبيح خوان هستند
نكته ششم: نور ايمــــان, دنيا وآخرت را مثل د وسفــره پر از نعمت به تصوير مي كشد كه هر مومن با دست ايمان وبا حواس ظاهري وباطني وبا لطايف معنوي وروحي اش از آن استفاده به عمل مي آورد
اما در نظر ضلالت دايره استفاده موجودات زنده كوچك ومنحصر به لذات مادي است لاكن در نظر ايمان دايره استفاده به اندازه دايره وسيعي به وسعت آسمان وزمين توسعه مي يابد بلي, يك مومن مي تواند خورشيد را همچون چراغي در خانه, همكاري عزيز, وهمراهي در سفرش به حساب بياورد پس كسي كه خورشيد وماه نعمتي برايش محسوب مي شود, دايره استفاده اش نيز وسيعتر از اسمانها است
اينجا است كه قرآن معجزالبيان با بلاغت آياتي مثل " وسخر لكم الشمس والقمر" و"سخر لكم ما في البر والبحر" به اين احسانات وانعامات سر چشمه گرفته از ايمان اشاره مي كند
نكته هفتم : با نور ايمان فهميده مي شود, وجود الله سبحانه وتعالي نعمتي است بر تر از هر نعمت ديگر, وانواع نعمتهاي بي پايان واجناس احسانات نا محدود, واصناف عطاياي بي شمار ا ورا در بر مي گيرد پس بر ما دين است تابه تعداد ذرات عالم به نعمت ايمان حمد وثنا بگوييم
در بخشهاي مختلف رسايل نور به اين مطلب اشاره شده است, مخصوصاً در آن بخشهاي رسايل نور كه از ايمان با لله بحث مي كنند, پرده از روي اين نعمت بر داشته شده است پس با اكتفا به آن در همينجا خلاصه مي كنيم

صدا موجود نیست