موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 79
(1-198)

1- 1- فعلي وحالي
2- 2- قلبي وقالي
مثلاً : استفاده از اسباب دعاي فعلي است اجتماع اسباب بخاطر ايجاد مسبب نيست , بلكه براي خواستن مسبب از پروردگار با زبان حال , وضعيت مورد رضايت پروردگار را به خود گرفتن است حتي قلبه كردن (شخم زدن) كوبيدن دروازه خزانه رحمت الهي است از آنجاييكه اين نوع دعاي فعلي متوجه اسم وعنوان " جواد مطلق " است اكثراً مورد قبول واقع مي شود
نوع دوم : دعاي زباني وقلبي وخواستن نياز هاي دور از دسترس است مهمترين جهت, زيباترين غايه وشيرين ترين ميوه اين دعا اينست كه , دعا كننده مي داند كه , كسي وجود دارد وزمزمه هاي قلبش را مي شنود توانائي هر چيـز راا دارد هر آرزوي ا ورا بر آورده مي سازد به عجزش ترحم مي كند وبه فــقـرش كمك وهمــكاري مي نمايد
پس اي انسان عاجز واي بشر فقير ! مبادا كليد خزانه رحمت ومدار نيروي بي پايان يعني وسيله همچون دعا را از دست دهي به آن چنگ بزن به اعلي عليين انسانيت صعود كن همچون سلطاني دعا هاي تمام كاينات را جزئي از دعا هاي خود بشمار مثل يك عبد كلي ومثل يك وكيل عمومي " اياك نستعين " بگ و وتقويم زيبايي كاينات شو

صدا موجود نیست