موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 82
(1-198)

مثلاً: كفر يك ويرانگري, يك تخريب, ويك تكذيب است, اما همين يك بدي تحقير تمام كاينات, تضعيف همه اسماء الهي وتوهين همه انسانيت را دربر دارد چون كه اين موجودات مقام عالي, ووظيفه مهمي دارند زيرا آنها مكتوبات رباني, آيينه هاي سبحاني, ومامورين الهي هستند
اما كفر ضمن اينكه آنهــا را از مقــام وظيفه داري, بــندگي وعبوديت پاييــن مي كشاند, آفرينش شان را نيز بيهوده وتصادفي مي داند, ونه تنها ارزش واهميت براي موجودات قايل نمي شود, بلكه آنها را تا سرحد موجودات بي ارزش وبي اهميت وبي فايده اي تنزل مي دهد كه با تخريبات زوال وفراق دستخوش تباهي وتغيير شده اند
واسماء الهي را كه نقش, جلوه وجمالش در همه كاينات ودر آيينه موجوات نمايان است انكار وتضعيف ميكند وانسانيتي را كه بعنوان يك قصيده منظومه حكمت جلوه هاي تمام اسماء قدسيه الهي را به زيبايي اعلان مي نمايد, وبه عنوان معجزه قدرت تابان مثل يك هسته جامع ابزار وآلات شجره طيبه را در بر مي گيرد, وبا به عهده گرفتن امانت بزرگي بر كوها وآسمانها وزمين برتري مي يابد, ومقامي والاتر از مقام فرشتگان بدست مي آورد, وبه خلافت روي زمني نايل مي گردد, چنين " انسانيت" را كفر, از ذليلترين حيوان فاني وزايل هم, ذليلتر, ضعيفتر عاجز تر وفقير تر قرار داده به پرتگاه بي مفهومي, سر در گمي ومحكوم به فساد سر نگون مي سازد
الحاصل: نفس اماره در جهت تخريب وشر مي تواند مرتكب جنايات بي پايان شود اما در جهت ايجاد وخير قدرتش بسيــار كم وجزئي است بله, ساختمانــي را مي توان در ظرف يك روز ويران كرد, ولي اعمار آن روز ها به طول مي انجامد
اما اگر انانيت را رها كند, خير ووجود را از توفيق الهي طلب نمايد, از شر وتخريب وتكيه به نفس وهوا باز آيد واستغفار كنان به تمام معني بندگي اختيار كند, آنوقت مظهر رمز " يبدل الله سيئاتهم حسنات "‌(فرقان :‌7) قرار مي گيرد وتوانمندي بي نهايتش به انجام شر به توانمندي بي نهايت ا وبه خير مبدل مي شود, ارزش "احسن التقويم‌" را به خود مي گيرد, وبه اعلي عليين گام مي نهد

صدا موجود نیست