موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 83
(1-198)

پس اي انسان غافل! به فضل وكرم پروردگار بنگر, در عين حاليكه يك گناه را هزارا گناه نوشتن ويك نيكي را يك نيكي نوشتن ويا هيچ ننوشتن چون خير وفايده نيكي به خود انسان بر مي گردد عين عدالت است, اما پروردگار سبحان يك گناه را يكي, يك نيكي را ده, گاهــي هفتـــاد, احيانــاً هفتصد ودر مواردي هفــت هزار مي نويسد
از همين نكته بايد بداني كه, داخل شدن به جهنم جزاي عمل وعين عدالت است اما دخول به جنت محض فضل ومرحمت الهي است
نكته دوم: انسان داراي د ووجه است
يكي, در جهت انانيت نظاره گر اين دنيا است
ديگري, در جهت عبوديت متوجه آخرت است
به اعتبار وجه اول چنان مخلوق بيچاره اي است كه سرمايه وبهره اش از اختيار فقط تارمويي جز اختياري ناچيز واز اقتدار كسبي ضعيف, واز حيات شعله خاموش شدني, واز عمر لحظه زود گذر واز موجودات جسم كوچك فرساينده است, علي رغم همه اينها انسان از بين افراد بي شمار انواع مختلف موجودات پراگنده در طبقات هستي, موجودي نازك وضعيف است
به اعتبار وجه دوم مخصوصاً از جهت عجز وفقري كه متوجه عبوديت اند, صلاحيت بسيار وسيع واهميت والاي دارد زيرا فاطر حكيم در ماهيت معنوي انسان عجزي بس بزرگ وفقر بس تنومند را گنجانيده است, تا آينه جامع وتمام نماي تجليات بي حد قادر رحيمي كه قدرتش بي نهايت وغني كريمي كه غنايش بي پايان است, قرار گيرد
بله, انسان به هسته اي شباهت دارد كه از جانب " قدرت " ابزار معنوي وپر اهميت, واز جانب " قدر " طرح مهم وبا ارزش برايش داده شده است, تا در زير خاك فعاليت كرده, واز آن عالم محدود بيرون آمده, با داخل شدن به عالم وسيع هوا, با زبان استعداد از خالقش بخواهد تا درختي شود وبه كمال مناسب برسد

صدا موجود نیست