چرا از قافله باز مانده ايم | چرا از قافله باز مانده ايم | 9
(1-44)

حقايق مطرح شده در رساله را «مؤلف» با احساس ژرفش درک نمود, گمان کرد که اين حقايق در شرف تحقق است لذا با يقين قاطع در اين رساله بشارتهای بزرگی داد, اما دو جنگ بزرگ جهاني واستبداد مطلقي که يک ربع قرن دوام پيدا کرد(1) سبب شد تا تحقق اين حقايق چهل يا پنجاه سال به تأخير افتد
واکنون آنچه را که خبر داده بود سپيده دم تحقق آن در افق عالم اسلامي شروع به تابيدن نموده است بدين معنی که اين درس مهم فقط عبارت از خطبهء قديمی کهنه شده نيست, بلکه درس اجتماعي اسلامي است که تازگی, طراوت و حقيقت خويش را در طول اين مدت حفظ کرده است, تنها با اين تفاوت که سال 1327 هـق سال 1371 هـق شده و مسجد اموي جايش را به مسجد عالم اسلامي داده است که سيصد و هفتاد مليون نفوس(2) را دربر ميگيرد
به نظر من وقت آن فرار رسيده است که چنين درسي ترجمه شود
نخست هدايای معنوی را که هر ذی روح به زبان حال حياتش به خالقش تقديم می کند و حمد و شکري را که هر کدام آنها با آن لسان ميگويند به پيشگاه آن ذات واجب الوجودي که فرموده است:
«لاتقنطوا من رحمة الله»(3) (زمر:53) تقديم می دارم
ودرود سلام بر پيامبرمان, محمد مصطفی عليه الصلاة والسلام که فرموده اند: {فرستاده شده ام تا کامل سازم مکارم اخلاق را}(4) يعني: خداوند متعال مرا بر انسانها وجنيات مبعوث نموده است تا خصال حميده بر ايشان تکميل نموده آنهارا از خواص زشت برهانم
أما بعد!
اي برادران عربم که در اين مسجد اموي به اين درس گوش فرا ميدهيد, من به اين منبر و جايگاهي که از حدم بالا تر است بر نه آمده ام تا شما را ارشاد ورهنمايي کنم, اين کار بالاتر از توان من است, اي بسا که تقريباً صد نفر از علماء بزرگوار در بين شما باشد شباهت من با شما همچون طفلي است که صبح به مدرسه ميرود و شام به خانه بر ميگردد, وبمنظور تصحيح اشتباهات و جلب توجه پدر در تصويب و ارشادش, آنچه را که در مکتب آموخته است به او ارائه ميکند
بناءً مقايسهء من با شما همچون مقايسهء اطفال با بزرگان است, ما نسبت به شما شاگرد و شما استادان ما و تمام عالم اسلام هستيد

صدا موجود نیست