گفتارها | گفتار نهم | 57
(52-63)

پس روح انسان در اين حالت (در وقت فجر) بسيار محتاج است تا با نياز و نماز درب قدير ذوالجلال و رحيم ذوالكمال را بكوبد و بر پيشگاهش عرض حال نموده از او توفيق و مدد بخواهد, و اين روح شديداً نيازمند محور اتكائي است, تا اعمال پيش روي و وظايف روز آينده اش را بتواند برداشت كند، مگر اين امر صراحتاً معلوم نيست؟
و وقت ظهر، كه وقت تكامل روز و رو به زوال نهادن آن و وقت تكميل شدن كار هاي روزانه و زمان استراحت مؤقت از فشار كار و وقت نياز روح به تنفس از كار هاي مؤقت و سنگين دنياي فاني و غفلت و حيرت ناشي از آن و مهمتر از همه وقت تظاهر نعمتهاي الهي است
لذا نجات روح انسان از آن فشارها و رهايي آن از غفلت و حيرت و دوري وي از امور بي ارزش فاني امكان پذير نيست، جز با رفتن به درگاه قيوم باقي- كه منعم حقيقي اوست - و دست بسته شكر و سپاس نعمتهاي فراوانش را اداءكرده از او كمك خواستن و در مقابل جلال عظمتش به ركوع رفته اظهار عجز نمودن و در پيشگاه كمال بي زوال و جمال بي مثالش سر بر سجده نهاده حيرت و محبت و محويت خود را اعلان و اقرار نمودن كه اين همان اداي نماز ظهر است پس ادا كردن نماز چقدر زيبا، چقدرلازم و به جا است! كسي كه اينرا درك نمي كند انسان نيست
و در وقت عصر، كه يادآور موسم غمگين خزان و حالت حزن انگيز پيري و روزهاي دردناك آخرالزمان و وقت ظهور نتايج اعمال روزانه و وقت دست يافتن بر مجموعه از نعمتهاي الهي همچون بهرمندي از صحت و برخورداري از عافيت و انجام خدمات زيباست و نيز وقت اعلان اين مطلب است كه انسان يك مهمان مامور هست و هر چيز گذشتني است ثبات و قراري ندارد چون خورشيد بزرگ با روي نهادن به غروب بر اين مطالب اشاره مي كند

صدا موجود نیست