گفتارها | گفتار نهم | 60
(52-63)

وقت عشاء ، وقتي است كه حتي آثار باقيمانده روز در افق نيز ناپديد شده عالم شب بر كاينات خيمه مـي زند و تصرفات ربانيه قـادر ذوالجلال و " مقلب الليل و النهار " را در تبديل كردن آن صفحه سفيد به اين صفحه سياه و اجراأت حاكم ذوالكمال " و مسخر الشمس و القمر " را در تبديل كردن صفحات سبز و مزين تابستان به صفحات سفيد و سرد زمستان تذكر مي دهد
و نيز امور الهيه " خالق موت و حيات " را در انقطاع آثار باقيمانده اهل قبور از اين دنيا به مرور زمان و انتقال آن به عالم كاملاً متفاوت ديگر ياد آوري مي كند
و نيز با زير و زبر شدن دنياي تاريك, فاني و حقير و از بين رفتن كامل آن بر اثر سكرات هولناكش و انكشاف عالم وسيع, باقي و با عظمت آخرت, تصرفات جلاليه و تجليات جماليه " خالق الارض و السموات " را خاطرنشان مي سازد و بياد مي آورد
اين لحظه يي است كه ثابت مي كند, مالك و متصرف حقيقي بلكه معبود و محبوب حقيقي اين كاينات ذاتي مي تواند باشد كه شب و روز, زمستان و تابستان, دنيا و آخرت را مانند صفحات يك كتاب ورق مي زند, مينويسد, خراب مي كند و در هم مي زند, تمام اينها وضعيتي است دال بر وجود قادر مطلق
علي اي حال روح بشر كه بسيار عاجز, ضعيف, بي نهايت فقير و محتاج است, روحي كه از آيندة بي نهايت تاريك در حيرت مانده و در فراز و نشيب روزگار دست و پا مي زند، انسان را واميدارد تا در وقت اداي نماز عشاء با در نظر داشت مفاهيم مذكور،

صدا موجود نیست