دستا ورد بیست و پنجم | دستا ورد بیست و پنجم | 7
(1-31)
ششمین د رما ن :

ای بیما رمشقت زده ، که ا ز د نیا و عالم شا کی هستی! به تو پیشنها دی دا رم: خا طرا ت گذ شته را تا زه کن، ا یا م سرور وفرح ا نگیز ونیز روزهای کدرآلود ه پرا زرنج را با زبینی کن . درهرحا ل ا ین با زبینی با" تیسمی" ویا " تکد رِی" همراه خواهد بود . پس حسرت ویا المی که د رمخیله زنده کرده ای با : " الحمدالله ، شکر" ویا " وای عجب روزگا ربدی بود!" همراه شده و بر زبان جاری خواهی کرد.
د قیق باش آ با یا د آ وری خا طرا تی، که با " الحمدالله ، شکر" همراه شد ، مسبب فوران " وای عجب روزگار بدی بود!" نگرد ید؟ و آ ن باعث زوا ل روزهای کد رآ لود شده وکلا م شکرازد ل تو برآ مده وبر زبان جاری نگرد ید؟ زیرا ا لم وکد رزوا ل پیدا کرده وجا یش را به لذ ت طرب انگیز سپرد .
یعنی با زوال آن آلام ومصیبت ها، روح صفا یافته ودرجان زمینه ای ایجاد کرد که، با ا ند یشه ورزی ، در روح فوران لذت آغازیدن کرده وبا تکرار آ ن خاطرات [ در ذ هن] گویش شکر را برزبان جاری ساختی.
از طرفی گویش "وا حسرتا ووا حزنا" یاد آ ورا یا م سروروشادی آ فرینی ا ست که ا زد ست رفته وجا یگزین به آلام گرد یده وا ین همیشه روح ترا به چالش می کشد،.وقت بی وقت تکرا ر ویا د آ وری آ ن خا طرات شادی آ فرین روح ترا خا را نده و ا سف و حسرت بر جا ن تو جاری می سازد .
ما د ا می که یک د م لذ ت غیر مشروع الام معنوی تکرا ری را برجا ن تو مستولی کرده وآ نرا به درد می آ ورد ، پس ازا لمی که ا زیک روز بیماری موقت برتوحاکم شده است درس بیا موز، زیراا ومیتواند مسبب وموجب لذت معنوی گرد یده وهمراه با پا یا نش ثوا بی خالص ولذ تی معنوی [ د یگری] جا یگزین آ ن گرد د .
پس، ا ینک با ا ین بیما ری موقت، به عمیق ثوا بی که د ست آ ورد توخواهد شده، توجه کن وآ نرا دریا ب وبگو:" ا ین نیزبگذ رد" ؛ شاکر باش و شکر حق را به جا ی آ ور.
صدا موجود نیست