موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 115
(1-198)

آري, وقتي الله موجود است وعلمش بر هر چيز محيط, پس از نقطه نظر حقيقت نبايد در دنياي اهل ايمان, عدم, اعدام, هيچي, مح و وفنايي وجود داشته باشد… اما دنياي كفار پر از عدم, فراق, بيهودگي ونيستي است, اين حقيقت را سخن مشهوري كه زبان زد خاص وعام است ايضاح مي كند
"كسي كه خدا دارد ا وهمه چيز دارد. وكسي كه خداندارد. ا واز همه چيز محروم است"
خلاصه: چنانكه ايمان انسان را هنگام موت از اعدام ابــدي نجــات مي دهد, دنياي خصوصي هر كسي را نيز از تاريكيهاي نيستي وبيهودگي رهايي مي بخشد. اما كفر- مخصوصاً كفر مطلق- هم انسان را وهم دنياي خصوصيش را با مرگ از بين برده به تاريكيهاي جهنم معنوي مي افـــگند, لذات زندگـــي اش را به زهــر تلخي مبدل مي سازد
پس كسانيكه زندگي دنيا را به آخرت ترجيح مي دهند اگر گوش شنوايي دارند, بايد وارد صحنه شوند, وعلاج اين درد را بيابند, يا اينكه به دايره ايمان داخل گرديده واز اين خسارت خطر ناك خود را برهانند

صدا موجود نیست