موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 127
(1-198)

سلسله فلسفه كه از اطاعت دين سر باز زده است, صورت درخت زقوم را به خود گرفته, تاريكي شرك وگمراهي را به اطرافش پخش مي كند حتي در شاخه قواي عقليه, ميوه دهر يون, ماده گرايان وطبيعت پرستان را به دست عقل بشر سپرده است ودر شاخه قوه غضبيه, نمرودها, فرعونها, وشداد ها را بر سر بشريت انداخته است… ودر شاخه قوه شهواني حيواني, خدايان, بتان, ومدعيان خدايي را بار آورده است
ودر پهلوي اين درخت زقوم, درخت طوبي عبوديت را كه همان سلسله نبوت است بر افراشت ودر باغ وبستان كره زمين از شاخه هاي قوه عقليه ميوه هاي مباركي همچون انبياء, رسل , اوليا ء وصديقان را به بشريت تقديم كرد آنگوكه در شاخه هاي قوه دافعه, حكام عادل وپادشاهان فرشته مانند را پرورش داد… ودر شاخه قوه جاذبه بزرگواران, سخا وتمندان با مروت, با عفت, وجوانمرد را در حسن سيرت وجمال صورت تربيت نمود اين درخت مبارك نشان داد كه
انسان با ارزشترين ميوه هستي است لذا "‌من" داراي د وجهت ود وروي مي باشد كه يكي منشاُ اين درخت مبارك, وديگري منشاُ آن درخت پليد است اين د وروي "من" را كه همچون بذري منشاُ, مدار واســـاس آن د ودرخت است, بدين طريق بيان مي كنيم
نبوت با گرفتن يك روي "من" در حال رفتن, وفلسفه با گرفتن روي ديگرآن در حال آمدن است
وجه اول كه وجه نوبت مي باشد, منشاء عبوديت وبندگي خالص براي الله است, يعني "من" مي داند كه بنده خدا ومطيع اوست, مي داند كه ماهيتش حرفي است, يعني بر معناي كسي ديگر دلالت دارد…… وبراين اعتقاد است كه وجودش تبعي است , يعني قايم به وجود غير وثابت به ايجاد اوست ومي فهمد كه مالكيتش وهمي است, يعني با اذن مالكش نوعي مالكيت صوري وموقت دارد حقيقتش ظلي است نه اصلي, يعني يك مخلوق ممكن الوجود وبيچاره وسايه ضعيفي است كه جلوه هاي يك حقيقت واجب وحقيقي را باز تاب مي دهد 
وظيفه اش اينست كه مقياس وميزاني براي صفات وشئونات خالقش قرار گرفته با درك وشعور خدمت ا ورا انجام دهد

صدا موجود نیست