موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 129
(1-198)

حي افرادي همچون افلاطون, ارسطو, ابن سينا وفارابي كه از نوابغ وچهر هاي شناخته شده سلسله فلسفه هستند "هدف نهاي انسان را" تشبه بالواجب "‌يعني مشابهت پيداكردن به واجب الوجود" دانسته حكم فرعوني صادر كرده اند, و"انانيت" را شلاق زده در دره هاي شرك آزادانه رها ساختند, وبه گروه ها ودسته هاي مختلف شرك مثل اسباب پرستان, بت پرستان, طبيعت پرستان, وستاره پرستان, راه را گشودند. وبا بستن در هاي عجز, ضعف, فقر, احتياج, نقص وكوتاهي كه در نهاد انسان درج است, راه عبوديت وبندگي را مسدود نمودند, وسر انجام در باتلاق طبيعت دست وپا زده نتوانستند كاملاً از شرك دوري اختيار كنند, ودرب بزرگ شكر را بيابند
اما رهروان راه نبوت با بندگي تام قضاوت نموده اند كه هدف نهايي ووظيفه اساسي بشريت اينست كه خود را با اخلاق الهي وسجاياي نيك بيارايد وبا درك عجزش به قدرت الهي التجا, وبا ديدن ضعفش به قوت الهي استناد, وبا ملاحظه فقرش به رحمت الهي اعتماد, وبا مشاهده احتياجش از غناي الهي استمداد, وبا پي بردن به كوتاهي اش از عف والهي استغفا ر كند, وبا دريافت نقصش پاكي كمال الهي را بيان نمايد
اما از آنجاييكه فلسفهُ نا فرمان از ديانت به بيراهه رفته است, "من" مهارش را در اختيار خود گرفته, با هر نوع گمراهي آغشته است, به همين خاطر بر سر اين وجه "من" يك درخت زقوم نش ونما يافته, بيشتر از نصف عالم انسانيت را تحت پوشش قرار داده از مسير منحرف ساخته است. لذا ميوه هايي كه اين درخت در شاخه هاي قوه شهواني, حيواني به بشريت پيشكش مي كند, عبارتست از بتها ومعبودان باطل. چون در اساس فلسفه "زور" نيك وپنـــداشته مي شود, حتي "الحكم للغالب" يك قانون است, ومي گويد: "پيروز شده زور دارد وحق از آن زور است" ومعناً از ظلم پشتيباني نموده ظالمان را تشويق مي كند وستمگران را به دعواي الوهيت سوق مي دهد

صدا موجود نیست