موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 131
(1-198)

مثال سوم: از جمله نتايج عالي وقوانين سود مند نبوت در مورد توحيد الهي اينست كه مي گويد: "الواحد لا يصدر الاعن الواحد "يعني يك فقط از يك پديد مي آيد چون وقتي در هر چيز ودر تمام چيز ها يگانگي وجوددارد, بايد پيرفت كه ايجاد وآفريدهُ يك ذات است اما دستور عقيدتي فلسفه قديم مدعي است كه "از يك فقط يك صادر مي شود" يعني از يك ذات فقط يك چيز صادر مي گردد, سپس اشياء ديگر توسط واسطه ها از آن يك چيز صادر مي شوند, با چنين پنداري قانون فلسفه قديم, پروردگار بي نياز وتواناي مطلق را محتاج واسطه هاي عاجز وانمود ساخته وبه نوعي اسباب ووسايط را شريك ربوبيت مي داند! حتي از اين هم پا فراتر نهاده اسم مخلوق وعنوان "عقل اول" را به خالق اطلاق نموده, ساير ملكش را به اسباب ووسايط تقسيم كردند وبه شرك بزرگي راه گشودند
ببين, آن قانون موحدانه نبوت كجاست, واين قانون شرك آلود وآغشته به شرك وگمراهي كجا؟ ‌وقتي اشراقيون كه پيشوايان وپيش تازان حكما وفلاسفه اند, مرتكب چنين اشتباهي شوند, اشتباه گروههاي پايين تر, از قبيل ماده گرايان وطبيعت پرستان را خود مقايسه كن
مثال چهارم: دستور وقانون حكيمانه نبوت بر اين باور است كه اگر يك نيتجه ويك حكمت در آفرينش هر چيز وهر مخلوق به خود ا وعايد شود, هزاران فايده وحكمت به صانع وآفريدگار آن بر مي گردد, از آيه كريمه " وان من شيي الا يسبح بحمده" بر مي آيد كه حتي يك ميوه به تعداد تمام ميوه هاي درخت, حكمتها ونتايج را ببار مي آورد
اما فلسفه, حكمت وفايده آفرينش هر موجود زنده را متوجه خود ا وويا متوجه منافع انسانها مي داند وبا اين پندارش گويي ميوه نا چيزي مثل دانه خردل را به درخت بزرگ وتنومندي آويخته است وموجودات را بي فايده وبي معني مي بيند!
پس آن قانون حقيقي وپر راز وحكمت كجا است واين دستور عاري از حكمت ومزخرف فلسفه كجا؟
چون اين حقيقت را در حيقيت دهم گفتار دهم با تفصيل بيان كرده ايم, در اينجا به همين مقدار بسنده مي كنيم, خود مي تواني هزاران مثال را به چهار مثال مذكور مقايسه كني, ضمناً در رساله "اللمعات" به چند نمونه آن اشاره كرده ايم
با توجه به اينكه فلسفه بر بنياد چنين اساسات فاسد ونــتايج وخـــيمي استــوار مي باشد, حكما وفلاسفه نابغه اسلام امثال "ابن سينا وفارابي" به زرق وبرق ظاهري فلسفه دل باختند وفريب آنرا خوردند وبا داخل شدن در آن آئين به مشكل توانستند درجه يك مومن عادي را كسب كنند, حتي دانشمند بزرگ اسلام "حجه الاسلام امام غزالي" اين درجه را نيز به آنها نداده است

صدا موجود نیست