موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 138
(1-198)

پس آنگونه كه چنين شخص مستحق ترحم ودلسوزي نيست، بلكه بايد ضرب وتاديب شود بدين سان كسي كه با سرمستي كفر وديوانگي ضلالت نشأت يافته از سوء اختيار وانتخابش، دنيا را كه مهمانخانه آفريدگار حكيم است بازيچه تصادف كور وطبيعت كر گمان مي كند ومصنوعاتي را كه تجديد كننده جلوه هاي اسماء الهي هستند وبا گذشت زمان وظيفه شان را به سر رسانده به عالم غيب مي گذرند, ا وهمه اينهارا فنا ونيستي، واعدام تصور مي كند وصداي تسبيحات شان را كه از كران تابه كران هستي طنين انداز است واويلاي زوال وفراق ابدي مي پندارد وصفحات موجودات را كه مكتوبات صمداني هستند، بي معني ودرهم وبرهم مي انگارد ودروازه قبر را كه راه را به عالم رحمت مي گشايد شگاف تاريكيهـــاي عدم محسوب مي نمايد واجل را كه دعوت وصال به دوستان حقيقي ميباشد لحظه فراق وجدائي از تمام دوستان مي شمارد
بلي، چنين شخصي با آن پندار هاي غلطش نه تنها لايق مرحمت وشفقت نيست، بلكه مستحق عذاب سخت مي باشد، زيرا ا وهم موجودات , وهم اسمــاء حـسني ومكتـوبات پروردگـار را انكار، تضعيف وتحقيـر مي كند (يعني موجودات را به بيهودگي متهم مي سازد، وتجليات اسماءحسني را نمي بيند وگواهي مكتوبات رباني را مبني بر وحدانيت خداوند انكار مي كند)
پس اي اهل ضلالت وصفاهت بدبخت !
كدامين دانش, كدامين فن, كدامين كمال, كدامين مدنيت وكدامين پيشرفت تان مي تواند با اين سقوط وسر نگوني هولناك وبا اين ياس كشنده مبارزه كند؟ ‌تسلي وآرامش حقيقي را كه روح بشر شديداً محتاج آن است در كجا مي توانيد بيابيد؟‌
كدام طبيعت، كدام اسباب, شريك, كدام كشفيات, كدام مليت وكدام معبود باطل تان كه به آنها دل باخته ودر خدمت شان كمر بسته وآثار الهي واحسانات رباني را بر آنان نسبت داده ايد، مي تواند شما را از تاريكيهاي مرگي كه نسبت به شما اعدام ابدي است نجات دهد؟ واز سرحد قبر , برزخ, محشر، واز بالاي پل صراط با امنيت واطمينان عبور دهد؟ وشما را اهل ومظهر سعادت ابدي بگرداند ؟
شما هرگز نمي توانيد دروازة قبر را ببنديد، پس ناگزير روندة اين راه هستيد, چنين رهگذري به آن كسي تكيه مي كند كه تمام اين دواير بزرگ وسرحدات وسيع تحت امر وتصرف ا وباشد

صدا موجود نیست