موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 139
(1-198)

اي گمراهان غافل نگ ونبخت!
استعداد محبت ومعرفت وافزار شكر وعبادت را كه در فطرتان است وبايد به ذات, صفات واسماء الله صرف مي شد, شما آنرا به صورت غير مشروع به نفس تان وبه دنيا صرف نموديد, لذا طبق قاعدةه "نتيجه محبت غير مشروع تحمل عـذاب بي رحمــانه است" با لاستحقــاق جزاي آنــرا مي كشيد زيرا محبتي را كه مخصوص الله سبحانه وتعالي بود به نفس هاي تان داديد, وبخاطر يكه راحت وآرامش حقيقي را به نفس محبوبتان مختص ساختيد، از دست آن سخت در عذاب هستيد ونيز بخاطريكه با توكل به محبوب حقيقي كه ا وذات قادر مطلق است, نفستان را به ا ونسپرديد, همواره در رنج وعذاب قرار داريد
واز آنجهت كه محبت مخصوص اسماء وصفات پروردگار را به دنيا داديد, وآثار صنعت وي را به اسباب عالم تقسيم كرديد، سزاي عملتان را خواهيد ديد زيرا برخـــي از آن محبوبـــهاي فراوانتان, بدون خدا حافظـــي از شما روي بر مي تابند ومي روند, عدة از آنان هر گز شما را نمي شناسند, اگر هم بشناسند شما را دوست ندارند, اگر دوست هم داشته باشند, سودي برايتان ندارد از اينرو، همواره از جدائي هاي مستمر رنج مي بريد ومأيوسانه از زوال بر گشت نا پذير عذاب مي كشيد
اينست چهرة دروني وحقيقت آنچه كه اهل ضلالت آنرا "خوشبختي زندگي"و" كمال انسان "‌و" محاسن تمدن "و" لذت آزادي" مي گويند
آگاه باشيد كه ديوانگي ومستي پرده اي است, مؤقتاً درك وشعور را از حس مي اندازد!
بگو نفرين بر تعقل اين گمرا هان!
اما جاده نوراني قرآن, تمام زخمهاي اهل ضلالت را توسط حقايق ايماني معالجه مي كند, وتمام تاريكيهاي راه اول را در هم مي كوبد وهمه در هاي ضلالت وهلاكت را مي بندد بدين گونه كه
با توكل به قادر رحيم, ضعف, عجز, فقر واحتياج انسان را مـــداوا مي نمايد بار زندگي ووجود را به قدرت ورحمت ا وسپرده بر دوش انسان نمي نهد, بلكه مهار زندگي ونفس را بدست ا وداده, مقام وجايگاه آرامي برايش فراهم مي سازد بــه ا ومي فهماند كه يك "حيوان ناطق" نيست, بلكه انسان حقيقي ومهمان عزيز در گاه رحمن است

صدا موجود نیست