موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 68
(1-198)

عقل فرياد مي دارد, غياث (لا احب الآ فلين) ميزن اي نفسم
سلسله افكار عقل دنيوي ظاهر پرست كه سرمايه غير از معلومات آفاقي ندارد, آنرا به هيچ ونيستي مي كشاند, لذا عقل از حيرت وهيبت آن مايوسانه فرياد مي زند وراه مستقيم را كه به حقيقت رفته باشد مي جويد وقتي روح از غروب كرده ها وزوال شده ها دست كشيد, قلب نيز از محبوبهاي مجازي اش صـــرف نظر مي نمايد, وجدان نيز از فاني ها روي مي گرداند
اي نفس بي چاره ام ! ت ونيز همچون ابراهيم (ع) فرياد " لا احب آلآ فلين " سر ده ونجات ياب!
چه خوش گويد ا وشيدا " جامي " عشق خوي
مولانا جامي آن عاشق شيدايي كه فطرتش با عشق الهي عجين شده بود وبه خاطر بر گرداندن روي انسانها از كثرت به وحدت (از شرك به توحيد), توجه كن چه زيبا گفته است
يكي خواه, يكي خوان, يكي جوي, يكي بين, يكي دان, يكي گوي
يعني:
فقط يكي را بخواه, ديگران ارزش خواستن ندارند
يكي را صداكن, ديگران به كمك نمي آيند
يكي را بجوي, ديگران لايق جستن نيستند‌
يكي را ببين, ديگران هر وقت ديده نمي شوند وپشت پرده زوال پنهان اند
يكي را بـــدان, دانستن آنان كه به معرفــت شان كمك نمي كند بي فايده است
يكي را بگو, گفته هاييكه در مورد ا ونباشد, ما لايعني پنداشته مي شود
نعم صدقت اي جامي, هوالمطلوب, ه والمحبوب, ه والمقصود, ه والمعبود
بله, اي جامي راست گفتي, محبوب حقيقي, مطلوب حقيقي, مقصود حقيقي, معبود حقيقي فقط اوست 
كه " لا اله الاه و" سراسر مي زند عالم
زيرا اين عالم بازبانهاي مختلف تمام موجوداتش وبا نغمه هاي گوناگونش در حلقات بزرگ ذكر الهي همه با هم "لا اله الاالله" مي گويند, به وحدانيت ا وشهادت مي دهند, جراحات وارده از "لا احب الآ فلين" را مرهم مي نهند وبه جاي محبوبهاي مجازيي كه با آنان قطع رابطه كرده اند, محبوب يگانه لايزال را مي جويند

صدا موجود نیست