موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 70
(1-198)

لذا انسان نيز صنعت ارجمند وبا ارزش پروردگار متعال بوده , نازكترين ونازنين ترين معجزه قدرتي است كه انسان را به صورت مظهر جلوه هاي اسما حسني ونمونه كوچك كل هستي آفر يده است
اگر نور ايمان در ا وجاگزين گردد, به بركت آن نور پرت وهاي حكيمانه اش روي انسان خوانده خواهد شد وآن مومن با درك وشعور آنرا مي خواند وديگران را نيز به خواندن وا مي دارد, گويا ميگويد‌" مصنوع ومخلوق صانع ذوالجلال هستم, مظهر رحمت وكرم ا ومي باشم " با چنين گفته هاي پر معني صنعت رباني نهفته در انسان تظاهر مي كند
يعني , ايماني كه عبارتست از انتساب به صانع , همه آثار صنعت را در انسان آشكار مي سازد , وبه ميزان آشكـار شـدن صنـعت ربانـــي , انسان ارزش پيـدا مي كند , اينجا است كه اين انسان بي اهميت, بر ترين مخلوق , مخاطب الهي ومهمان دعوت شده به ضيافت رباني در جنت قرار مي گيرد
اگر كفر كه عبارت از قطع انتساب است در وجود انسان جايگزين شود, آن هنگام تمام نقش ونگار پر معني اسما الهي زير پرده تاريكي مي ماند وخوانده نمي شود , چون هر گاه صانع به فراموشي سپرده شود جهات معنويي كه متوجه صانع اند فهميده نمي شود , بلكه نا مفهوم وبسياري از آن صنعتهاي پر معني ونقشهاي معنوي پنهان مي ماند ويك بخش باقيمانده ونمايان نيز به اسباب سفلي , به طبيعت وبه تصادف نسبت داده شده سر انجام سقوط مي كند در عين حاليكه هر كدام آن يك گوهر تابناك است به شيشه سياه ومكدري تبديل مي شود واهميتش فقط در ماده حيواني منحصر مي ماند , مقصد وميوه ماده نيز طوري كه قبلاً گفتم عبارتست از سپري كردن يك زندگي كوتاه وجزئي با عاجزي واحتياج وتحمل گرفتاريها , سر انجام هم مرگ ورفتن ونابودي
بدين طريق كفر ماهيت انساني را تخريب واز الماس با ارزش به ذغال بي ارزش مبدل مي سازد

صدا موجود نیست