موازنه هاي ايمان وكفر | موازنه هاي ايمان وكفر | 93
(1-198)

آري, انساني كه مغلوب كژدم بي چشم وماربي پاي است, قدرت وتوان ا وهرگز نمي تواند از كرم كوچكي لباس ابريشمين برايش بپوشاند واز حشره زهر دار خوراكي چون عسل برايش تهيه نمايد, در واقع همه اينها ره آورد ضعفش يعني تسخير رباني واكرام الهي است
اي انسان وقتي حقيقت چنين است, غرور وخود خواهي را ترك كن, در درگاه الوهيت با زبان استمداد عجز وضعفت را, وبا زبان تضرع ودعا وفقر ونيازت را اعلان بدار, وبنده بودنت را نشان ده و"حسبنا الله ونعم الوكيل" بگ و ورشد نما‌
نگ و: "من چيزي نيستم, چه اهميتي دارم كه اين كاينات از طرف يگانه حاكم مطلق قصداً در تسخير من قرار گيرد ودر عوض شكر وسپاس كلي از من خواسته شود؟‌
زيرا ت وصرفاً از نگاه نفس وصورت در حكم هيچ هستي, اما از نقطه نظر ماموريت ومنزلت خلقت در حكم تماشاگر كاينات پر شكوه, زبان گويا ورساي موجودات پر راز وحكمت, مطالعه گر داناي كتاب هستي, نظاره گر متفكر مخلوقات تسبيح گوي واستاد كل وكار شناس محترم مصنوعات عبادت گذار آفريده شده اي
اي انسان! ت واز نظر جسم نباتي ونفس حيوانيت, يك جزء كوچك, جزئي حقير, ومخلوق فقير وحيوان ضعيف هستي ودر امواج پر تلاطم موجودات دهشت ناك دست وپاي زنان در حركت هستي اما ت وبا تربيت اسلامي منور با نور ايماني كه روشني محبت الهي را در پي دارد تكامل يافته, از جهت انسانيت وعبديت, يك سلطان هستي … ودر عين جزئيتت يك كلي ودر عين محدوديتت عالم وسيعي هستي ودر عين حقارتت مقام وجايگاهت بلند ودايره نظارتت چنان وسيع است كه مي تواني ادعا كني "پروردگار رحيمم دنيا را خانه ومسكنم قرار داد, ماه وخورشيد را چراغ آن خانه, بهار را دسته گل, تابستان را سفره نعمت, وحيوان را خدمتگار, نباتات را از زمره تزئينات ولوازمات خانه ام ساخت‌
نتيجه سخن:
اگربه نفس وشيطان گوش فرا دهي, به اسفل السافلين سقوط خواهي نمود اما اگر حق وقرآن را بشنوي به اعلي عليين صعود خواهي كرد‌, واحسن تقويم "كاينات خواهي بود
نكته پنجم:‌ انسان به عنوان يك مامور ومهمان به اين دنيا فرستاده شده واستعداد بسيار مهمي به ا وعنايت گرديده, ومطابق همان استعدادات وظايف مهمي به ا ومحول شده است

صدا موجود نیست