اي انسان غافلي كه در "احسن تقويم‌" خلق شده اي, اما بر اثر س واختيار (طغيان وسركشي) به طرف اسفل السافلين رفته اي! سخنانم را گوش دار, وبه د وتابلوي نوشته شده در بخش دوم " گفتار هفدهم" بنگر, تا بداني من نيز مثل ت ودر روز هاي غفلت واوج جواني دنيا را زيبا وشيرين مي پنداشتم, اما لحظه يي كه شام پيري فرا رسيد واز مستي باده جواني به هوش آمدم, ديدم آن روي دنيا كه متوجه آخرت نيست چقدر زشت وآلوده است, ومن آنرا خوب وزيبا گمان مي كردم وآن روي دنيا كه متوجه آخرت بود چقدر خوب وزيبا است
تابلوي اول, حقيقت دنياي اهل غفلت را به تصوير مي كشاند, من در گذشته با پرده غفلت اما بدون اينكه مست وسر خوش شوم دنيا را چنين ديده بودم‌ تابلوي دوم, به دنياي حقيقي اهل هدايت وحضور اشاره مي كند اين د وتابل ورا به همان طرزي كه نگاشته شده است, رها كردم, كه به شعر شباهت دارد اما شعر نيست‌
" سبحانك لا علم لنا الا ما علمتنا انك انت العليم الحكيم "
رب اشرح لي صدري * ط ويسرلي امري * ط واحلل عقده من لسانىي * يفقهوا قولىي ط‌

اللهم صل علي الذات المحمديه اللطيفه الاحديه شمس سائرالأسرار, ومظهر الانوار, ومركز مدار الجلال وقطب فلك الجمال اللهم بسره لديك, وبسيره اليك, آمن خوفي, واقل عشرتي, واذهب حزني وحرصي, وكن لي, وخذني اليك مني, وارزقني الفنا ء عني, ولا تجعلني مفتوناً بنفسي محجوباً بحسي, واكشف لي عن كل سر مكتوم
يا حي يا قيوم, يا حي يا قيوم, يا حي يا قيوم
وارحمني وارحم رفقائي وارحم اهل الايمان والقرآن
آمين آمين يا ارحم الراحمين ويا اكرام الاكرمين
وآخر دعواهم ان الحمد لله رب العاليمن